امروز امروز : پنج شنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Thursday, May 16, 2024 آخرین بروز رسانی آخرین بروز رسانی: ۸ بهمن ۱۳۹۳ [اخبار امروز: 0]
درباره ما تبلیغات در سایت ارتباط با ما فراخوان همکاری خروجی RSS

تبلیغات اینترنتی رایگان در استان مرکزی و اراک

بخش ویژه پایگاه های اینترنتی *** همه تبلیغات

تخفیف ویژه تبلیغات در پربازدیدترین سایت استان مرکزی

شرایط و تعرفه تبلیغات *** مشاهده آگهی ها و نیازمندیها

برای آنها که حرفه ای اخبار را دنبال می کنند

راهنمای استفاده از خبرخوان *** نسخه سریع مرکزی دیلی



انجمن ادبی قائم مقام فراهانی اراک

کد مطلب: 48854 | تاریخ ارسال: 31 اکتبر 2012 | چاپ صفحه

به دعوت دوستي پاسخ گفتم و رفتم، اول قرار نبود بروم فكر مي كردم خسته كننده است و ملالت آور. شبيه اش …

به گزارش مرکزی دیلی و به نقل از وقایع استان،به دعوت دوستي پاسخ گفتم و رفتم، اول قرار نبود بروم فكر مي كردم خسته كننده است و ملالت آور. شبيه اش را ديده بودم .
آخرين دوشنبه مهر ماه نود و يك شمسي در سالن امام علي عليه السلام ساعت پنج و سي . سالن نسبتا پر بود و به سرعت هم شلوغ تر مي شد .يك صندلي در گوشه اي پيدا كردم و نشستم ، آماده بودم كه با اولين خميازه سالن را ترك كنم .زياد جلسه ديده بودم ، از ملي و بين المللي از علمي و هنري و ادبي و شب شعر ، بعيد بود بتوانم بيش از چند دقيقه در جايم بند بشوم .اما نمي دانم چرا، ولي ماندم.
جلسه انجمن ادبي قائم مقام فراهاني اراك.شلوغ بود اما منظم .پر شور اما بي هياهو و بي تكلف ،نه آدمهاي اضافه و نه قيل و قال اضافه تر .
مجري پيري شايسته بود گزيده گوي و شيرين سخن .با پيوندي از نظم و نثر برنامه را آغاز كرد .من بيش از نيم ساعت بود كه نشسته بودم .خودم تعجب كردم چرا مانده ام .اما داشتم لذت مي بردم پس از مدتها شنيدن و ديدن اصوات و تصاوير زمخت و مهيب در اين شهر پرآشوب چشم و دلم داشت لذت مي برد از آواي خوش شعر و طنين زيباي موسيقي.
سالن پر بود از پير و جوان ، زن و مرد ، كوچك و بزرگ .باز هم تعجب كردم از نظمي خود ساخته و سكوتي در شان ميهمان و ميزبان.رديف اول و دومي وجود نداشت . ميهمانان از همه جاي سالن بلند مي شدند و به روي سن مي رفتند .يكي از اصفهان آمده بود ، اراكي بود و به جاي گز و پولكي برايمان غزل آورده بود و رباعي .شعرش ملاحتي داشت استادانه ،حافظ مي دانست و ادب.
كودكي بزرگ شده آمد و از نوستالژي قريب مدرسه گفت . از بوي ماه مهر و نيمكت هاي چوبي و درس و مشق .مقاله اي خواند به ياد دوران گذشته ، به ياد كلاسهاي درس . كمي انتقاد از آموزش و پرورش و كمي پيشنهاد و كمي لبخند.به جابود ودلنشين در اين ماه پر مهر.
نزديك يك ساعت بود كه نشسته بودم ، خودم باورم نمي شد .مجري شيرين سخن از استادي دعوت كرد كه شاگردانش به پاس يك عمر معلمي مي خواستند از او تقدير كنند . مي گفتند كه علم را با ادب آموخته به شاگردانش ، ايمان را با عمل .
متواضعانه تشكر كرد از همه و مودبانه بازگشت و در جايش نشست. هنوز هم مقام معلمي را در قامت بلندش مي شد ديد.
نوبت رسيد به پير جوان دلي كه زيبا سروده بود از عشق . دستانش مي لرزيد و كاغذ شعرش هم . لرزان خواند ، غزل خواند بسيار عاشقانه و من احساس كردم كمي عاشق شده ام، عاشق دوباره غزل .
متين و وزين خواند، پر از شور و احساس، پر از بوي خوش يك نامه عاشقانه .
كسي رفت بالای سن كه قبلا نديده بودمش ، البته ديگران را هم نديده بودم ولي ایشان را ؛ اسمش برایم آشنا بود… مجري شيرين سخن گفت نمي شود از او تعريف نكرد ، راست ميگفت ، من هم تعريفش را شنيده بودم. از زير عينك زيركانه شروع كرد، از زير ميزي گرفتن پزشكان تا سوگند سقراط ودكتر آپارتمان ساز و داروي اعصاب و …
خدا به داد كسي برسد كه استادي به اين زيركي بپيچد به پر و پايش ، يك ربعي به خدمت جامعه پزشكي رسيد و بازگشت ، من به احترامش از جا بلند شدم ، لبخندي زدو نشست.
نزديك دو ساعت بود كه نشسته بودم ، اما خسته نبودم . تنم سبك شده بود ، اين همه شعر و غزل و سخن عاشقانه سرم را گرم و دلم را خوش كرده .دوست داشتم كاروان شعر در اين انجمن ادامه مي داشت كه مجري شيرين سخن همه ما را دعوت كرد به يك موسيقي براي آخر كار ، حسن ختام يك آغازبراي من.
چند جوان ، چند ساز ويك تصنيف .يك سه تار و يك تار و يك ضرب و يك سنتور ، و صدايي خوش كه با شور در شور خواند ، بسيار گوشنواز و زيبا
در انجمن نشسته دیدم کوچک و بزرگ ،پیر و جوان ، زن و مرد ،همه آرام و خندان .شاد نر از موقعی که آمده بودند رفتند.
سالن به همان آرامي و سكوتي كه پر شده بود ، خالي شد .بزرگان و مهمانان خوش و بش كنان سر خوش از بزمي دوباره ، وداعي و خدانگهداري.
و من خوشحال از اين كه به دعوت دوستم پاسخ گفته بودم و خوشحال تر از اين كه شب خوشي راآغاز كرده ام.
من پس از سالها دوباره عاشق غزل شده ام ….. عاشق مثنوي و عاشق دو بيتي …

ارسال نظر برای این مطلب مسدود شده است.