در مواجهه با رئیس سازمان :

* آقا چرا خبر های ما در جراید کمه ؟
* من پول به اطلاع رسانی نمیدماآآآآآآآ…..
* اینو ننویس اینو بنویس
* این چه وضعشه
* چرا زمین گرده؟
* و….

در مواجهه با معاون سازمان :

* آقا چرا عکس منو مثل معاون اداری مالی توی سایتها نزدن اون عکس جونیامو بزن یا بچگیامو .
* چرا خبرهای حوزه منو کم میفرستید ؟
* چرا اون عکس خوشکلمو ندادید به روزنامه ها بزنن ؟
* آخه تا کی واستم تا خبرای مربوط به من چاپ شه ؟
* چرا خبر مربوط به منو کنار خبر رئیس جمهور توی سایت کار نکردی مگه من چیم از اون کمتره ، اون دکتره منم دکترم !!!!!!
* چند تا عکس منو بدین جراید تا همینجوری چاپ کنن آخه میخوام واسه شورای شهر کاندید شم .
* چرا خبرات یک جناحیه

در مواجهه با مطبوعات :

* اگه آگهی ندی خبرت چاپ نمیشه
* اگه خبرت جناحی باشه نمیتونم کار کنم آخه آزادی مطبوعات دیگه !!!!
* اگه فلان مراسم توی سازمانت منو دعوت نکنی خبرتو چاپ …. آخه روزنامه ارث پدریمه
* اگه هوامو نداشته باشی خبراتو کمترش میکنم
* اگه رپورتاژ آگهی ندی کلامون پس معرکه است

در مواجهه با مردم کوچه و بازار :

* ای بابا چقدر از سازمانت تعریف و تمجید میکنی
* چقدر خبراتون زیاد منعکس میشه
* یه کمی راستشو به مردم بگید
* واقعا تا کی دروغ
* آخه اینم سازمانه که شما دارین نه سر داره نه ته اونوقت خبرشو میدین بیرون

در مواجهه با کارکنان سازمان :

* آخه چرا درد دل ما رو به رئیس نمی گی پس تو اینجا چیکاره ای
* آخه چرا مشکلات ما رو حل نمیکنی ، روابط عمومی باید حلال همه مشکلات باشه
* تا کی میخوای پشت میزت بشینی ، پاشو یه کمی راه برو ببین درد ما کارمندا چیه اینم شد وضع گرونی
* فقط کارت شده تیپ زدنو خوشتیپ گشتن
* چرا اردو نمی ریم؟
* چرا استخر و جکوزی مجانی نمی دین؟
* چرا سرویس نمی دین بچم باهاش بره سر کارش!
* اضافه کارم چرا کمه؟
* چرا رئیس نشدم؟
* …..

در مواجهه با سازمانهای دیگر :

* آقا مواظب خودت باش داری تند میریا
* پول میدی خبرای سازمانتو اینقدر تمیز کار میکنن
* بگو چشم و خودت را راحت کن!