امروز امروز : شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Saturday, May 18, 2024 آخرین بروز رسانی آخرین بروز رسانی: ۸ بهمن ۱۳۹۳ [اخبار امروز: 0]
درباره ما تبلیغات در سایت ارتباط با ما فراخوان همکاری خروجی RSS

تبلیغات اینترنتی رایگان در استان مرکزی و اراک

بخش ویژه پایگاه های اینترنتی *** همه تبلیغات

تخفیف ویژه تبلیغات در پربازدیدترین سایت استان مرکزی

شرایط و تعرفه تبلیغات *** مشاهده آگهی ها و نیازمندیها

برای آنها که حرفه ای اخبار را دنبال می کنند

راهنمای استفاده از خبرخوان *** نسخه سریع مرکزی دیلی



ریشه های داخلی یك كودتا

کد مطلب: 3862 | تاریخ ارسال: 17 آگوست 2009 | چاپ صفحه

از شدت ناراحتی عصبی نتوانستیم لحظه ای بخوابیم… شاه به اتاق من آمده بود…از مشاهده چهره اش حدس زدم كه پیشامد …

«رادیوی ما ساكت شد. مدت چهارده پانزده روز پیامی دریافت نكردیم. از شدت ناراحتی عصبی نتوانستیم لحظه ای بخوابیم… شاه به اتاق من آمده بود… از مشاهده چهره اش حدس زدم كه پیشامد ناخوشایندی روی داده است. شاه گفت: ثریا، نصیری و همراهانش را هواداران مصدق دستگیر كردند. ما باخته ایم و می بایست هرچه زودتر در برویم.»

نقل از یادداشت های ثریا همسر شاه در كتاب خاطراتش فرار شاه و ملكه اش از ایران و عزیمت شتابزده آنها به رم در آن غوغای مردادماه ۳۲ بسیاری را به این صرافت انداخت كه كار سلطنت را در ایران یا تمام شده پندارند و یا برای آن در نوع نظام حكومتی آتی كشور جز جایگاهی تشریفاتی، ماوایی نیابند.

هرچند كه وقایع رخ داده پس از آن روزها نادرستی این تصور را حداقل تا ۲۵ سال آینده به ثبوت رسانید سخنرانی های آتشین علیه شاه و خاندان سلطنت، پایین كشیده شدن مجسمه های شاه در شهرهای مختلف، مقالات جسورانه و بسیار تند چاپ شده در مطبوعات و جز این همه خبر از آن می داد كه مردم ایران باید خود را برای تجربه یك نظام حكومتی جدید شاید یك جمهوری آماده كنند.

سیر وقایع جهت حركت به سمتی را نشان می داد كه در آن می شد شمیم خوش آزادی و رهایی از استبداد را به مشام كشید. آنگاه كه دستگیری نصیری توسط یاران مصدق و در حالی كه وی برای ابلاغ حكم عزل نخست وزیر كه توسط شاه امضا شده بود به اقامتگاه مصدق رفته و كشف كودتایی كه به منظور برانداختن حكومت ملی مصدق در حمایت از سلطنت محمدرضا پهلوی به گوش همگان رسید، حركت به سمت فضایی كاملا ضدسلطنتی در ایران شتاب بیشتری یافت.

آنچنان كه باعث شد تا بساط سلطنت عملا برای چند روز كاملا برچیده شده و شخص مصدق به عنوان قهرمان ملی به عموم ملت معرفی شود، هرچند كه شاید بعدها خود او بیش از همه بر این تامل كرد كه چگونه به یك باره آن انحراف تاریخی در مسیر حركت ملی ایران و رهبران آن روزگارش پدید آمد تا تنها ظرف چند روز با وقوع كودتایی از جنسی خاص تمام آمال و آرزوهای ملت یكسره بر باد رود.

كودتا اقدامی است خشونت آمیز به منظور تغییر نظام حكومتی یك كشور به دست مقامات عمدتا نظامی یا شبه نظامی همان كشور به منظور به قدرت رساندن خود یا افرادی از دستگاه حاكم. كودتاگران هدف خود را انجام كودتا، نجات مردم، استقلال كشور و حاكمیت قانون توام با بهبود كلی اوضاع معرفی می كنند.

آنها می كوشند تا ضمن معرفی خود به عنوان ناجیان ملت و میهن بر نفی ساقط شدگان و عملكرد آنها به عنوان اعمالی نادرست و نابهنجار كه جز تباهی برای میهن نتیجه ای نداشته تاكید كنند. در علت وقوع كودتا می توان عوامل فراوانی را برشمرد، اما آنچه كه به خصوص در رابطه با كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بیش از همه می توان از آنها به عنوان دلایل اصلی داخلی بروز این كودتا یاد كرد را باید در دو عامل زیر جست وجو كرد:

1- اختلاف میان رهبران و تشدید تضادهای داخلی، ۲- بحران اقتصادی و بی تفاوتی مردم

این تصوری نادرست خواهد بود اگر بپذیریم كه تنها علت سقوط حكومت دكتر مصدق چیزی جز دخالت های آشكار و پنهان قدرت های جهانی نبوده است، بدون آنكه بر نقش عوامل داخلی به عنوان اصلی ترین دلیل وقوع كودتا توجهی مبذول شود.

آنچه واضح است اینكه قدرت های آن روزگار و به طور عمده انگلیس و آمریكا تنها زمانی توانستند از اقدام به منظور ساقط كردن مصدق حمایت كنند كه دریافتند تضادهای داخلی بین رهبران جناح های اصلی كشور بسیار عمیق تر از پیش شده است و از دیگر سو حمایت های قاطعانه مردم از مصدق در گذشته اینك چندان انسجام قابل توجهی ندارد.

با درك موضوعاتی اینچنین بود كه آن قدرت ها به فكر انجام كودتا برآمدند كه اگر لوازم و شرایط داخلی برای چنین عملی مهیا نبود كوچك ترین شانسی نیز برای موفقیت آن قابل تصور نبود.

در جریان ملی شدن صنعت نفت در ایران سه گروه خود را بیش از همه درگیر در این ماجرا می دیدند:

اول مذهبیون به رهبری آیت الله كاشانی كه سعی می كرد تا ضمن دعوت از مردم به جهت حمایت از ملی كردن نفت خویش را به عنوان رهبر مبارزه با كمونیسم و سرمایه داری به كشورهای مسلمان جهان معرفی كند و در این مسیر سعی می كرد تا جای ممكن با ملیون به تعامل برسد، هرچند كه در اواخر دوران مصدق اختلافات پدید آمده بین این دو نفر عملا منجر به گسسته شدن پیوند لرزان مابین آنها شده بود آنچنان كه نمود آن را می توان در چند روز پیش از كودتا به وضوح مشاهده كرد.

دوم ملیون به رهبری دكتر مصدق كه همواره سعی می كرد به رغم موضع تند یاران نزدیكش ضمن به رسمیت شناختن مرزهای بین دولت خود با دربار هرچند كه او تلاش بسیار كرد تا بتواند قدرت دربار را كاهش دهد با حمایت مردم اهداف ملی خود را در مورد نفت در داخل و خارج كشور سرانجام بخشد، و این در حالی بود كه اختلافات داخلی ملیون با یكدیگر و همچنین در جبهه ای دیگر با مذهبیون رو به افزایش بود.

سوم حزب توده كه به جهت وسعت فعالیت و دارا بودن پایگاه های مردمی فراوان علی الخصوص در میان طبقات كارگر و متوسط جامعه و نیز جوانان پرشر و شور آن روزها توانسته بود تا خود را به عنوان یك حزب قدرتمند و تاثیر گذار در معادلات مختلف آن روزگار كشور معرفی كند.

اگرچه این نوشتار قصد ندارد به بررسی نقش حزب توده در وقوع كودتای مرداد ۳۲ بپردازد، اما به دلیل آنكه رفتار این حزب توانست در تشدید تضادهای داخلی به عنوان یكی از علت های اصلی وقوع كودتا كمك كند لذا بی راه نیست اگر نظر یكی از سفرای وقت یك كشور شرقی را در تهران پیرامون سكوت این حزب در زمان كودتا مورد مطالعه قرار دهیم.

این سفیر می گوید: كمونیست ها در تهران از مسكو دستوری دریافت داشتند كه مصدق را تنها گذاشته و در زیرزمین های خود مخفی شوند.

كمونیست ها این دستور را اطاعت كردند و مصدق را به تنهایی در قصرش گذاشتند كه از خود تا مرگ یا اسارت و یا تسلیم دفاع كند… ظاهرا روسیه كه در جبهه كره در خاور دور درگیر است نمی خواهد جبهه دیگری در خاورمیانه افتتاح كند.

مسكو كاملا می دانست كه آمریكایی ها در ایران مصمم به جنگ هستند و از این جهت از میدان كناره گرفته و به انتظار فرصت دیگری نشسته. نقل از المصور به قلم سلیم اللوزی مخبر سازمان مطبوعاتی الهلال هر چند كه احسان طبری تئوریسین برجسته حزب توده در ایران در كتاب خود «كژراهه» ضمن رد این نظریه علت وقوع كودتا را یكسره به عنوان نیرنگ بزرگ مصدق در جریان یك نقشه از پیش طراحی شده قلمداد كرده و نقش حزب توده را در پیروزی كودتا انكار می كند.

در كنار نقش اختلافات بین ملیون و مذهبیون از سویی و عملكرد نادرست حزب توده از سوی دیگر باید به این واقعیت نیز اشاره كرد كه وضع معیشتی مردم به جهت آشكار شدن تبعات ناشی از عدم فروش نفت به كشورهای خواستار این محصول چندان رضایت بخش نبود و به همین دلیل و نیز به دلیل درگیری های دائمی و فرسایشی موجود بین گروه های مختلف سیاسی داخل كشور عكس العمل مردم نسبت به یك یا دو سال پیش از آن در حمایت از دولت دكتر مصدق، اگر نه كاهش، كه به سمت نوعی بی تفاوتی و دلزدگی پیش می رفت و این نیست اگر بدانیم كه مردم بی تفاوت و شاید غافلگیرشده در جریان رخداد ۲۸ مرداد ۳۲ همان مردم فعال در قیام تیرماه ۳۱ بودند كه اینك تنها پس از گذشت یك سال به نظاره كنندگانی صرف بدل شده بودند تا تنها شاهد اعمال خرابكارانه مشتی چماق به دست و بدكاره باشند كه یكسره مشغول ویران كردن حاصل دسترنج مدت ها مبارزه ملی گرایانه مردم ایران بودند. اینكه بر سر این مردم چه آمده بود كه نتوانستند در لحظه لزوم در صحنه حاضر شده و از مصدق حمایت كنند را می توان در نوعی سردرگمی آنها در قبال دولت جست وجو كرد. در واقع شاید آنها در شناخت دغدغه اصلی خود دچار نوعی سردرگمی بودند. در اینكه ملی كردن صنعت نفت در ابتدا توانست باعث ایجاد غرور در بین اقشار مختلف ملت شود و دولت را از یك پشتوانه بزرگ و قدرتمند و البته نه چندان منسجم و بسیار پراكنده برخوردار كند تردید نیست، اما به مرور و پس از آنكه برخی مشكلات اقتصادی به جهت عدم فروش نفت در زندگی روزمره مردم به وجود آمد، آنگاه بخش های عمده ای از این پشتوانه بزرگ دچار تردید شدند.

از یك سو آنها همچنان به دولت مصدق و شخص او اعتقاد داشتند و از سوی دیگر فشارهای معیشتی رو به افزایش بود و شاید به همین جهت بود كه آنها نتوانستند به موقع از دستاوردهای ملی خویش دفاع كنند، هر چند كه فارغ از نوع رفتار مردم در قبال كودتا این اشكال به شخص مصدق نیز وارد است كه او بر اصل چه پایه علمی یا اجتماعی تنها به حمایت صرف از حس ناسیونالیسم ایرانی توده های مردم بسنده كرد غافل از آنكه احساسات نمی تواند همیشه خود را در قامت یك برنده به عرضه گذارد، آنچنان كه چنین نیز شد تا نویسنده نشریه «اخبارالیوم» چاپ مصر در همان روزها چنین بنویسد: ایران داستان دكتر مصدق را در مدت بیش از دو سال و نیم تماشا كرد و حالا استراحت كرده تا داستان ژنرال فضل الله زاهدی را تماشا كند تماشایی كه ۲۵ سال به طول انجامید.

مهران موسوی خوانساری؛ روزنامه شرق، 28/5/1385

ارسال نظر برای این مطلب مسدود شده است.