امروز امروز : سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Tuesday, May 14, 2024 آخرین بروز رسانی آخرین بروز رسانی: ۸ بهمن ۱۳۹۳ [اخبار امروز: 0]
درباره ما تبلیغات در سایت ارتباط با ما فراخوان همکاری خروجی RSS

تبلیغات اینترنتی رایگان در استان مرکزی و اراک

بخش ویژه پایگاه های اینترنتی *** همه تبلیغات

تخفیف ویژه تبلیغات در پربازدیدترین سایت استان مرکزی

شرایط و تعرفه تبلیغات *** مشاهده آگهی ها و نیازمندیها

برای آنها که حرفه ای اخبار را دنبال می کنند

راهنمای استفاده از خبرخوان *** نسخه سریع مرکزی دیلی


اظهارات جالب یک اصلاح طلب در مصاحبه با نشریه اصولگرا

اظهارات جالب یک اصلاح طلب در مصاحبه با نشریه اصولگرا

کد مطلب: 35088 | تاریخ ارسال: 29 نوامبر 2011 | چاپ صفحه

نشست خبری هفته نامه پیام مرکز با آقای امینی فعال سیاسی در جریانات اصلاح طلبی / حساس من همین است که تعریف شما از اصلاح طلبی دقیقاً همان تعریفی است که اصول گرایان دارند. در حوزه تفکرات دینی می گنجد. حوزه تفکرات دینی هم می گوید هر جا که خلاف مبانی دینی حرکت شود،افساد است و هر جا که در چارچوب مبانی دینی حرکت شود اصلاح است.

به گزارش مرکزی دیلی و به نقل از پیام مرکز،بعد از مصاحبه ای که با عطر یاس داشتید،دیدیم نقطه نظراتی درآن بود وما احساس کردیم که نقطه نظرات موجود با نقاطی که ما فکر می کنیم اصطکاکاتی دارد.مصاحبه ای که آقای باقری اززاویه اصلاح طلبی با شما داشته خواستيم از زاويه اصول گرايي آن را با شما داشته باشيم. سعی می کنیم نقاطی که اصطکاک ایجاد شده، بیشتر مطرح کنیم واز زاویه دید شما، آنها را ببینیم و با مبانی اصول گرایی تطبیق دهیم. اولین سوال از شما که به عنوان فعال سیاسی منتسب به جریان اصلاح طلب مطرح هستید این است که بالاخره کی می خواهید تعریفي از اصلاح طلبی بیان کنید؟

امینی: تعریف اصلاح طلبی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ازسال 76،همزمان با ریاست جمهوری آقای خاتمی به بعد، در جریان های سیاسی تعریف شد. گفتمان آقای خاتمی در آن دوره ي انتخابات این بود که جمهوری اسلامی، به خصوص بعد از رحلت امام(ره)، دچار یک سری چالش ها با مسائل قدرت شده و نظر آقای خاتمی این بود که در چارچوب همین نظام وهمین قانون اساسی، می توان این ها را اصلاح کرد. می فرماید:«لاتُفسِدوافیِ الاَرضِ بَعدَ اصلاحِها». پیغمبر اکرم(ص) وقتی وارد مدینه شدند وآن وضعیتی که بین اوس وخزرج بود، ایشان اصلاح امور را انجام دادند. معاهده ي صلح با یهودیان ساکن آن منطقه برقرار کردند، ولی یک سری افراد به این اصول پایبند نبودند.آیه نازل شد «لاتُفسِدوافی الاَرضِ بَعدَ اِصلاحِها» درواقع نگاه اصلاح طلبی درچارچوب همان جمهوری اسلامی است. جمهوری با پسوند اسلامی یعنی صفت برای جمهوریت.

پیام مرکز: بالاخره هدف اصلاح طلبان چه بود؟اصلا فرق مصلح با مفسد از نظر شما در چیست ؟

امینی: مفسد کسی است که درروی زمین فساد میکند برای رسیدن به مقاصدش.

پیام مرکز: از زاویه دینی؟

امینی: از زاویه دینی نه. به لحاظ خواسته های شخصی اش ممکن است به دین هم متمسک شود.

پیام مرکز: مرز فساد چیست؟یعنی بگوییم از اینجا که بگذریم فساد است قبل از آن اصلاح امور است؟ چون همه ي حکام تاریخ با شعار اصلاح طلبی جلو آمده اند. معاویه می گوید قصد من اصلاح است. امام حسین (ع) هم می گوید هدف من اصلاح است. آیا در تعریف شما کسی که از مبانی دینی عدول کرد مفسد است در غیر این صورت مصلح است؟ تعریف شمادر چارچوب مبانی دینی است یا مبانی لیبرالیستی و یا دو سویه؟

امینی: معاویه هیچ گاه در زمان خودش عنوان نکردکه من می خواهم اصلاح کنم. اما امام حسین عنوان کردند و در چارچوب نگاه دینی من که نگاه سیاسی من هم برگرفته از همین نگاه دینی است، اصلاح یعنی بازگشت به اصولی که پیامبر اکرم(ص) از طریق وحی برای اداره ي امور جامعه دریافت کردند. فساد هم آن قرائت های خاصی است که افراد برای خود داشتند ونام آن را اصلاح گذاشته بودند. معاویه قرارداد صلح با امام حسن(ع)را زیر پا انداخت وگفت: « من اصلا به دنبال این نبودم. من به دنبال حکومت بر شما هستم.» آقای خاتمی اعتقاد داشت که عده ای به دنبال این هستند که حکومت رادردست داشته باشند، به هر قیمت. در بین اصول گرایان افرادی هستند که نظرشان همین است. اعتقاد آقای خاتمی و اصلاح طلبان این بود که حکومت در دست داشتن حق احزاب وتشکل های سیاسی است اما با اصلاح امور.

پیام مرکز: اصلاح امور با مبانی دینی، یعنی همان تعریفی که اصول گرایان دارند. یعنی چارچوب مبانی دینی جزء اصلاحات محسوب می شود و خارج از مبانی دینی جزء اصلاحات محسوب نمی شود.

امینی: در چارچوب مبانی دینی اصلاح امور نمودن بدون قرائت شخصی. قرائتی که صراحت قران وسیره پیامبر اکرم وائمه معصومین است.

پیام مرکز: اگر این طور است، در سالهای گذشته یعنی از سال 76 به بعد، اصلاح طلبان بیشتر در جاهایی موضع گیری کرده اند که مرّ مبانی دینی بوده است. مثلا شما در مورد حجاب موضع گیری دارید. درمورد توهین به امام حسین در فتنه ي 88 موضع گیری دارید؟درباره توهین به امام(ره)چه موضع گیری کردید؟

امینی: ما اصلا اعتقاد نداریم که در انتخابات 88 به امام حسین وغیره توهین شده است. ما اعتقاد داریم بخشی از کسانی که قدرت را می خواهند به هر قیمت در دست داشته باشند، پرچم امام حسین که چه عرض کنم، اگر خود امام حسین(ع)هم زنده بود، اورا آتش می زدند. پیام مرکز: موضع گیری مهم است؛ هر کس مي خواهد آن عمل را انجام داده باشد. قصه این است که این قضیه اتفاق افتاده است. شما چرا محکوم نکردید؟ این قضیه کاملا برخلاف همان اصول دینی است که شما فرموده اید و از هر طرف که صورت گرفته باشد باید به وسیله شما محکوم می شد.

امینی : این مباحث تعریف کلی دارد. در جزئیات وارد شدن نیاز به مدرک وسند دارد. باید ببینید که این پرچم را چه کسی آتش زده وچه کسی این توهین را انجام داده است.

پیام مرکز: در مبانی دینی،توهین به امام حسین(ع)جزءاصلاحات است یا افسادات؟امینی: توهین به امام حسین (ع) افساد است.پیام مرکز: چرا این کار را محکوم نکردید؟

امینی: اتفاقاً اصلاح طلبان معتقدندکه گردانندگان آن صحنه این کار را کردند.

پیام مرکز: شما می گویید آتش زدن پرچم امام حسین(ع) جزء افسادات محکوم است پس چرا محکوم نکردید؟

امینی: محکوم کردیم.

پیام مرکز: چه موقع؟امینی: کسانی را که این کار را کردند محکوم کردیم.پیام مرکز: اصل معادله را کجا محکوم کردید؟

امینی: کدام تریبون در اختیار ما بوده است؟پیام مرکز: همین عطر یاس که چند هفته پیش مصاحبه کردید.امینی: عطر یاس در این زمینه ازمن سؤال نکرد. اگر سؤال می کرد جواب می دادم.

پیام مرکز: پس شماحوادث عاشورا را محکوم می کنید؟

امینی: حوادث روز عاشورا که توسط عده ای مفسد صورت گرفته را محکوم می کنیم.

پیام مرکز: یعنی این کار فساد است ؟

امینی: بله.

پیام مرکز: شرکت در نماز جمعه با کفش را هم محکوم می کنید؟

امینی: اگر بخواهید درباره ي نماز جمعه شروع کنیم اول باید ببینیم نماز جمعه درزمان غیبت امام زمان(عج) چگونه است. بعد شرکت با کفش از نظر مراجع درست است یا خیر؟ بعد به این موضوع می رسیم که اصلا آن کسانی که در نماز جمعه با کفش ایستادند واز آنها فیلم برداری شد،کسانی بودند که به آنها گفته شده بودآنجا بایستید تا از شما عکس بگیریم.

پیام مرکز: فرض کنیداصلا اصول گرایان این کاررا کردند. بحث ما نفس کار است. آیا نفس کار درست است یا خیر؟ اگر محکوم است وشما هم محکوم می کنید. چند سؤال دیگر مطرح می شود. یکی اینکه روزه خواری درماه رمضان در ملأعام،از نظرات تفکرات دینی محکوم است یا خیر؟امینی: در ملأعام محکوم است.پیام مرکز: پس چرا محکوم نکردید؟

امینی: روزه خواری به اصلاح طلبان چه ارتباطی دارد؟پیام مرکز: می خواهم بگویم تعریف شما درست است یا غلط، وقتی جناب عالی می فرمایيد اصولی که پیامبر(ص)آورده اگر در جامعه پیاده شود اصلاح است وغیر آن فساد است موضع شما چگونه است؟

امینی: روزه خواری در ماه رمضان در ملأعام محکوم است.

پیام مرکز: احساس من همین است که تعریف شما از اصلاح طلبی دقیقاً همان تعریفی است که اصول گرایان دارند. در حوزه تفکرات دینی می گنجد. حوزه تفکرات دینی هم می گوید هر جا که خلاف مبانی دینی حرکت شود،افساد است و هر جا که در چارچوب مبانی دینی حرکت شود اصلاح است. حالا در کشور ما یک سری اتفاقات افتاده که خلاف چارچوب مبانی دینی است و شما با توجه به تعریف خودتان باید با آنها برخورد می کردید ولی با سکوت از کنار آنها گذشتید. شما به عنوان اصلاح طلب چرا چیزهایی راکه برخلاف مبانی دینی بوده، محکوم نکردید. مثلا شما شعاری دارید با عنوان پیرو خط امام و ما باید به تفکرات امام برگردیم؟

امینی: صحبت من این بود که ازیک سری اصول،عدول شده وباید به تدریج اصلاح شود. این مصادیقی که شما می فرمایید اصلا ارتباطی با اصلاح طلبان ندارد.

پیام مرکز: درجامعه دینی از شما به عنوان یک اصلاح طلب می پرسند آیا آتش زدن عکس امام(ره)اشکال دارد؟

امینی: مسلماً اشکال دارد.

پیام مرکز:پس باید محکوم کنید.

امینی: بله.

پیام مرکز: ولی محکوم نکردید. روزه خواري در ملأعام از نظراصلاح طلبان اشكال دارد؟

اميني: بله.

پيام مركز: بايد محكوم مي كرديد ولي محكوم نكرديد. خيمه امام حسين را آتش زدند بايد محكوم ميكرديد كه نكرديد.سؤال دوم ما اين است كه از نظر شما تعريف ديكتاتوري چيست؟

اميني: فلسفه جمهوريت يعني حاكميت مردم. هر امري كه بدون در نظر گرفتن نظر مردم صورت گيرد ديكتاتوري است.

پيام مركز: منظور شما حاكميت مردم در چارچوب مباني ديني است.

اميني: بله.

پيام مركز: يعني مثلاً اگر همه مردم رأي بدهند،كه هيچ كس نماز نخواند،اين ديني است؟

اميني: در اين زمينه كه از مردم رأي نمي گيرند. مثال شما غلط است. هيچ موقع از مردم رأي نمي گيرند كه نماز بخوانيد يا نه. اعتقادات ديني شامل: واجبات، محرمات و مستحبات ومكروهات است. در حوزه شخصي، افراد خودشان عمل مي كنند. حتي پيغمبر اكرم گفته كه در حوزه شخصي افراد وارد نشويد. يعني بنده اصلاً اجازه ندارم كه از شما بپرسم، ماه رمضان را روزه گرفتي يا نه. امّا اگر در ملأ عام روزه خواري كنيد، چون در حوزه اجتماعي است، من در درجه ي اول بايد شما را نهي از منكر كنم. امّا اجازه ندارم كه شما را در خيابان حد بزنم. براي اين كار مراجع قانوني هست.

پيام مركز: ديكتاتوري از نظرهاي مختلف فرق مي كند،ديكتاتوري از نظر ليبرال سكولاري اين است كه هر چه مردم نظر دهند به عنوان حجت محسوب مي شود و بايد در سيستم اجرا شود. حالا فرقي نمي كند چه در حوزه فردي چه در حوزه اجتماعي. به جايي مي رسيم كه اين حوزه ها با هم تطبيق پيدا مي كنند. يك مسأله ،مسأله ديني است كه معتقد است ديكتاتوري يعني تفكر يك فرد بر جامعه حاكم باشد. نگاه ديني با نگاه ليبراليستي فرق مي كند. نگاه ديني مي گويد بايد دين حاكم باشد سكولارها مي گويند ديكتاتوري يعني فرد حاكم باشد.

اميني: همين كه شما فرموديد خلاف ديدگاه ديني است. حضرت علي(ع) دليل حضور خود براي به دست گرفتن حكومت را اين طوربيان كردند: «اگر به واسطه حضور حاضران و درخواست وتقاضاي مردم، حجت برمن تمام نمي شد، حكومت را به دست نمي گرفتم.»

پيام مركز: مردم در زمان خلفاي سه گانه به تعبير شما از حضرت علي دعوت نكرده بودند آيا آن موقع حضرت امام نبود؟ قبل از زمان حضرت علي(ع) يعني زمان خلفاي سه گانه،حضرت علي (ع) ولي بود يا نه؟

اميني: حضرت علي، امام مسلمين بود امّا ولي نبود چون ولي كسي است كه امور را دست دارد.

پيام مركز: وقتي مردم نظري ارائه دادند، مباني ديني مي گويد اين نظر زماني درست است كه در چارچوب مباني ديني باشد. از نظر اصلاح طلبان نظر مردم تا كجا مهم است و آيا نظر مردم حجت است يا خير ؟وآيا بايد نظر مردم را در همه امور حجت حساب كرد؟

اميني: امام(ره) مي فر مايد:« ما هر چه داريم از مردم داريم. اگر ما به جايي رسيديم به اين خاطر است كه مردم خواستند.» اين نافي آن ديدگاه امام نيست كه اگر مردم از او بخواهند كه كمونيست شود، قبول نمي كند. نظر امام (ره) اين بود كه به واسطه درخواست مردم حكومت تشكيل داد و نخست وزير تعيين كرد. به واسطه درخواست مردم در گرده همايي 4 ميليوني تهران، هيئت دولت تشكيل داد. در ارتباط با امور مربوط به مردم، مرز، تمامي خواست مردم است. والي هيچ چيز را بنا به خواسته ي خودش، عمل نمي كند. فقط به آنچه مردم مي خواهند عمل مي كند.

پيام مركز: اگر مرز، تمامي خواست مردم باشد كه شما فر موديد آنجا كه خواست مردم با تفكر ديني سازگار نيست اگر عمل نشود ديكتاتوري رخ داده ؟ از نظر اصول گرايان خواست مردم زير دستورات ديني تعريف مي شود و والي بايد تفكرات ديني ودستورات ديني را در جامعه پيدا كند يعني در حكومت ديني اصلاً ديكتاتوري معنا ندارد چون دستورات الهي است و فقط حاكميت موظف به جريان آنها در جامعه است ولي وقتي شما مي گوييد نظر مردم حجت است اين سؤال پيش مي آيد كه مثلاً والي مي خواهد قانون بگزارد و رأي گيري كند. مردم درخواست ايجاد ميكده دارند. وظيفه والي چيست؟

اميني: اين سؤال بي ارتباط با موضوع است.زيرا وقتي مردم به نظام جمهوري اسلامي رأي دادند، ديگر در اين نظام رائ گيري نمي شود كه ميكده ايجاد كنيم يا خير. اصلاً مردم در نظام اسلامي، چنين درخواستي نخواهند داشت.

پيام مركز: يعني تعريف شما هم از رأي مردم،در چارچوب تفكرات ديني است.يعني رأي مردم تا آنجا ارزش دارد كه تفكرات ديني حاكم باشد.

اميني:در جنگ صفين مالك به چادر معاويه رسيده بود.عموم كساني كه در سپاه حضرت علي (ع) بودند، به چادر حضرت علي آمدند و گفتند از مالك بخواه كه برگردد. حضرت امير گفت: ما در يك قدمي پيروزي هستيم. چرا اينقدر اصرار داريد؟ گفتند: نه آنها قرآن بالاي سرخود دارند. حضرت علي(ع)پيغام داد كه مالك برگرد. اين مثال را بزنيد نه مثال ميكده.

پيام مركز: شما هر مثالي دوست داريد بيان كنيد. سؤال من اين است كه آيااز نظر اصلاح طلبان، رأي مردم مرز دارد يا خير؟

اميني:در حاكميت نظام جمهوري اسلامي آنچه كه مطلق امر است، رأي مردم است.

پيام مركز: اين دقيقاً همان تعريف ليبراليسم و سكولاريسم از رأي مردم است. بحث ديگري كه در جامعه ما چالش برانگيزاست، بحث ولايت فقيه است. شما چه تعريفي از «فصل الخطاب بودن ولايت فقيه» طبق قانون اساسي داريد؟ در اين زمينه دو نگاه وجود دارد. يك نگاه مي گويد ولايت فقيه در چارچوب قانون. طبق اصولي كه در مورد ولايت فقيه در قانون اساسي موجود است، ولايت فقيه بر قانون تعريف شده است. شما « فصل الخطاب بودن ولايت فقيه » را تا كجا قبول داريد؟

اميني: تعريف اصلاح طلبان را خدمت شما عرض مي كنم. نه تنها ولايت فقيه بلكه همه امور مربوط به جامعه، در چارچوب قانون اساسي، كه ميثاق بين مردم و حاكميت است، تعريف مي شود. منظور من از حاكميت هم،تنها دولت نيست. دولت، ولايت فقيه، شوراي نگهبان، مجمع تشخيص، مجلس و… . فصل الخطاب، قانون اساسي است. اگر در قانون اساسي، بندي تحت عنوان ولايت فقيه است در چارچوب همان قانون اساسي قابل تعريف است. نه در چارچوب تفسير من يا شما از ولايت فقيه.

پيام مركز: در فصل رهبري در قانون اساسي، ولايت فقيه فصل الخطاب است.

اميني: در قانون اساسي نداريم كه در همه امور، ولايت فقيه فصل الخطاب است.

پيام مركز: يعني از نظر شما، ولايت فقيه فصل الخطاب نيست؟

اميني: ولايت فقيه در امور مربوط به خودشان ودر چارچوب ولايت خودشان، فصل الخطاب هستند. يعني 11 امري كه حدوداختيارات و وظايف ايشان است.

پيام مركز: پس در آن يازده مورد فصل الخطاب است؟

اميني: بله، در آن محدوده اي كه مربوط به اصل ولايت فقيه است.

پيام مركز: در جريانات اجتماعي در چارچوب آن اصل، براي رفع گيرهاي نظام و عدم خروج سيستم ازمسيرِ صحيح ديني چطور؟اميني: جريانات اجتماعي با امور اجتماعي فرق مي كند. جريانات اجتماعي زنده اند و حظور دارند امّا امور اجتماعي آن چيزي است كه به حاكميت و مردم مربوط مي شود.

پيام مركز: حالا ما در الفاظ آن بحث نمي كنيم.

اميني: اين موضوع مهم است.

پيام مركز: مثلاً طبق تعريف شما كه ولايت فقيه فصل الخطاب نيست،در قانون اساسي روندي داريم براي تأييد صلاحيت كانديداها، اين روند به نقطه اي مي رسد كه مي گويند مثلاً فلاني رد صلاحيت مي شود. قانون اين را تعريف كرده است. اصول گرايان اعتقاد دارند كه رهبري فصل الخطاب است. مي تواند اعمال حاكميت و ولايت كند. شما مي فرماييد كه ولايت فقيه در چارچوب قانون اساسي معتبر است. امّا اصول گرايان معتقدند كه ولايت فقيه، فراتر از قانون اساسي است. گره هاي نظام را رهبري بايد باز كند و مسير صحيح حركت ديني را اجازه ندهد كه دست خوش تغيير گردد؟

اميني: اين نگاه اصول گرايان ،خلاف قانون و خلاف ميثاق است.

پيام مركز: با اين تفاسير ، طبق موازين قانوني وطبق ميثاق ملّي ،در انتخابات رياست جمهوري84 آقاي معين رد صلاحيت شد. براساس نگاه ما، رهبري با حكم ولايي، ايشان راتأييد صلاحيت كرد. اصلاح طلبان با تعريفي كه از ولايت فقيه دارند دچار تعارض نمي شوند كه قبول كردند آقاي معين در انتخابات وارد شود؟

اميني: ما يك عمل به قانون داريم ويك تفسير از قانون. به اعتقاد بنده آن چه شوراي نگهبان چه در انتخابات رياست جمهوري چه در انتخابات مجالس هفتم، هشتم و نهم، به آن عمل مي كند،تفسيري است كه خود شوراي نگهبان از قانون دارد. تفسير شوراي نگهبان كاملاً جانبدارانه و جناح بندي شده است.

پيام مركز: ولي قانون اساسي كه ميثاق است اين حرف شما را رد مي كند. قانون اساسي گفته كه ملاك تشخيص، شوراي نگهبان است و داور تشخيص صلاحيت ها شوراي نگهبان است.

اميني: به جد اعتقاد دارم كه در اين چند دوره، شوراي نگهبان با نگاه جناحي به قانون، عمل كرد.

پيام مركز: شما اگر اين صحبت را بكنيد ميثاق را زير سؤال برده ايد و عملاً قانون اساسي را قبول نداريد.

اميني: قانون اساسي حق اعتراض را به مخالفين داده است.

پيام مركز: ولي در امور اجرايي بايد اعمال شود. يك موقع شما مي گوييد ميثاق ما قانون اساسي است.در قانون اساسي آمده است كه تفسير قانون، بر عهده شوراي نگهبان است. حق اعتراض موجود است ولي ملاك، قانون اساسي است. مثلاً خود ما نسبت به شرايط كانديداها، انتقاد داريم. شما مي گوييد همه تاييد صلاحيت شوند، ما مي گوييم افراد منحرف بايد رد صلاحيت مي شدند كه اجرا هم نشده است. ما ميثاق را قانون اساسي در نظر گرفته ايم. نمي گوييم قانون اشكالي ندارد. ممكن است قانون اساسي اشكال داشته باشد ولي ملاك عمل فعلي، همين قانون اساسي است. نمي شود در تئوري، قانون اساسي را ميثاق ملي ناميد و در عمل، بر عليه آن كودتا كرد.

اميني: اين نگاه شما نشأت گرفته از همان نگاه اول شماست كه به نظر من اشتباه است. من اعتقاد دارم وقتي شما رهبري را فراي قانون مي دانيد، به رهبري لطمه مي زنيد. من اعتقاد دارم وقتي شما مي گوييد مردم، زيربناي اصلي اين امور هستند، مردم داراي سليقه ها، افكار و نگاه هاي مختلف به امور هستند. مفهوم واقعي انتخاب اين است كه سليقه هاي مختلف حضور داشته باشند كه مردم بتوانند انتخاب كنند .

پيام مركز: شما مي گوييد ميثاق ملّي ما قانون اساسي است وهمه چيز را درچارچوب قانون اساسي قبول داريد. عده اي مي گويند حكم ولايي،فراي قانون اساسي است.

اميني: به نظر شما اين ها واقعاً خوب فكر مي كنند؟ اين نوع تفكر،آنارشيست است. آن موقع من مي گويم وراي قانون اساسي اين شخص،كس ديگري مي گويد وراي قانون اساسي ،آن شخص.

پيام مركز: در حال حاضر براي ما، انعكاس نقطه نظرات شما مهم است. ميثاق ملّي ما قانون است. اگر معتقديد كه ولايت فقيه در چارچوب قانون اساسي مفهوم و محتوا دارد، چرا به تأييد آقاي معين تمكين كرديد؟ طبق راه كارهاي قانون اساسي، آقاي معين رد بود. رهبري با حكم ولايي ايشان را تأييد كرد يعني وراي قانون. چرا شما اعتراض نكرديد؟

اميني:شخص خودم در كنگره نسبت به آمدن آقاي معين به اين شكل،در حوزه انتخابات اعتراض كردم. به لحاظ تشكيلات حزب مشاركت، نسبت به رد صلاحيت آقاي معين اعتراض كردم. اگر نظر شما اين است كه فصل الخطاب رهبري است، پس معلوم است كه شوراي نگهبان اشتباه كرده است.

پيام مركز: همه ممكن است اشتباه كنند.

اميني: عمل رهبري به شوراي نگهبان نشان داد كه اين نهاد، جناحي عمل كرده است.

پيام مركز: ميثاق قانون اساسي، اختيار را به شوراي نگهبان داده است. ممكن است اشتباه حكم بدهد. ما انسانيم و جايز الخطا. ولي شما الان تعريف مي كنيد در چارچوب قانون اساسي اعتقاد داريد، با راهكارهايي كه قانون اساسي گفته است، آقاي معين رد صلاحيت شد. قانون اساسي گفته كه راهكار انتخاب كانديدا اين است. اين راهكار به اين منتهي شده كه آقاي معين رد صلاحيت شود. طبق نظر شما آقاي معين نبايد در انتخابات شركت كند.امّا نظر ما اين است كه اگر رهبري صلاحيت ايشان را تأييد كرده، بايد حتماً بيايد و صلاحيت ورود به انتخابات را هم دارد. اين تعارض در ديد گاه شما چطور حل مي شود؟يعني اگر معتقديد كه رهبري در چارچوب قانون اساسي تعريف شده است، بايد تأييد صلاحيت معين را قبول نمي كرديد.

اميني: درهمان چارچوب قانون اساسي ،يكي از وظايف رهبي نظارت بر عملكرد سه قوه است و هرجا كه ديد سه قوه دارند اشتباه مي كنند بايد به آنها تذكر دهد تا اشتباهشان را اصلاح كنند. من اعتقاد دارم كه درآن موقع رهبري در چارچوب قانون اساسي متوجّه شد كه شوراي نگهبان اشتباه كرد. فلذا جلوي اين اشتباه را گرفت.

پيام مركز: در مصاحبه خود، در مورد اعتدال صحبت كرده بوديد. من مي خواهم بدانم تعريف شما از اعتدال چيست و چه مرزي بين اعتدال و راديكال قائل هستيد ؟

اميني: اين نگاه بر گرفته از نگاه ديني من است. قرآن مي فرمايد:«وَلايَجرِمَنّكُمْ شنئان قَوْمٍ اَلا تَعدِلو. اِعْدِلوهُوَ اَقْرَبُ لِتََقْوي» يعني « اي مسلمانان، عملكرد خشن يا افراطي گروهي باعث نشود كه از خط اعتدال خارج شويد. شما معتدل عمل كنيد كه به تقوي نزديكتر است». اعتقاد بنده اين است كه بخشي از اصول گرايان، افراطي عمل مي كنند. مرز افراطي يا معتدل عمل كردن هم، افكار عمومي مردم است. افكار عمومي نشان داد كه بخشي از اصول گرايان، افراطي عمل مي كنند. لذا از آنها خواستند كه به خط اعتدال برگردند.

پيام مركز: همان طور كه مي دانيد اعتدال از ريشه عدل گرفته شده وعدل هم يعني قرار گرفتن هر چيز سر جاي خودش. كه اين سر جاي خود قرار گرفتن هر چيز بايد از نظر دين باشد. يعني همان طور كه خواست خداوند است. نظر شما چيست؟

اميني: اعتدال از نظرمن از همان آيه قرآن نشأت مي گيرد. داور، افكار عمومي است.

پيام مركز: يعني معيار شما تفكر ديني نيست؟

اميني: معيار تفكر ديني با استفاده از افكار عمومي است.

پيام مركز: اگر تعارضي بين افكارعمومي و تفكر ديني باشد،كدام معتبر است؟شما كه مي گوييد از منظر مردم حرف مي زنيد.

اميني: ما نماينده افكار عمومي هستيم.

پيام مركز: نظر سنجي صورت گرفته وبيش از 98 درصد مردم دين را خواستند.

اميني:مردم خواهان دين رحمت بودند. پيامبر اكرم فرمود«اختلاف امت من نعمت است». اين نعمت ،درباره شمشير كشيدن برروي يكديگر كه نبود. در ارتباط با تفسير دين، اختلاف داشتند. در ارتباط با برداشت از دين اختلاف داشتند. ما اعتقاد داريم كه قرائت ديني تنها آن قرائتي نيست كه بنده دارم. هر شخصي يك قرائت ديني دارد.

پيام مركز: معيار شما براي معتدلانه بودن يا راديكال بودن يك عمل، مردم است يا دين؟ اگر كسي بر خلاف دستورات ديني عمل كرد راديكال است يا كسي كه خلاف نظر مردم؟ معيار شما دين است يا چيز ديگري؟

اميني: معيار ما دين است.

پيام مركز: در مصاحبه با عطر ياس گفته بوديد كه انتخابات بايد آزاد برگزار شود. تعريف يك عده از انتخابات آزاد اين است كه انتخابات آزاد، انتخاباتي است كه در آن، هر گروه و هر جريان و هر فردي بتواند شركت كند. حد و مرزي وجود ندارد. عده اي ديگر معتقدند كه مرز و حدود شركت كنندگان در انتخابات را قانون مشخص مي كند وكسي كه خارج از چارچوب حاكميت است نمي تواند در انتخابات شركت كند. اين عدّه اين انتخابات را آزاد مي دانند. تعريف شما از انتخابات آزاد چيست؟

اميني: از نظر من، انتخابات آزاد، كانديدا شدن و رأي دادن افكار، عقايد و سليقه هاي مختلف در چارچوب قانون اساسي فعلي است.

پيام مركز: قانون اساسي، ساختاري را تعريف كرده براي تأييد صلاحيت افراد. اين چارچوب را قبول داريد؟اميني: آن چارچوب را با تغيير افكار عمومي از قانون و تفسير نخبگان به عنوان شارح، قبول دارم. نه تفسير شوراي نگهبان به تنهايي.

پيام مركز: قانون اساسي چارچوب تعيين كرده است. شما يا ميثاق نامه را قبول نداريد يا نه. اگر ميثاق نامه را قبول داريد بايد نظر شوراي نگهبان را هم قبول داشته باشيد. قانون اساسي براي ما تعريف كرده است كه در انتخابات، تعيين صلاحيت با اين مراجع است. اگر شما اين ميثاق (قانون اساسي) واين داور(شوراي نگهبان) را قبول داريد، نمي توانيد آنجا كه شوراي نگهبان بر عليه شما نظر مي دهد، افكار عمومي را به جاي داور بنشانيد. قانون اساسي حرفي از افكار عمومي بيان نكرده بلكه گفته كه هيئت نظارت مشخص است، هيئت اجرايي مشخص است، راهكارهاي انتخابات وراهكارهاي تأييد صلاحيت مشخص است. اگر طبق اين ميثاق رفتار شود، انتخابات آزاد است يا اگر خلاف اين ميثاق رفتار شود خلاف ميثاق ملّي است واصلاً نبايد شرط و شروطي موجود باشد. تعريف شما از انتخابات آزاد چيست؟

اميني: اگر خارج از چارچوب قانون اساسي باشد كه انتخابات مفهوم پيدا نمي كند. چون ممكن است با اِعمال زور و يا استفاده از پول، افراد فاسد در انتخابات پيروز شوند. كما اينكه اين اتفاق افتاده است. نهادهايي كه قانون مشخص كرده از جمله نهادهاي تشخيص صلاحيت، شوراي نگهبان و … بايد با نگاه جناحي عمل نكنند.

پيام مركز: ملاك عمل قانون است. قانون اين راهكارها را مشخص كرده است. آيا قانون را قبول نداريد؟ بالاخره انتخابات آزاد ازنظر شما، همان راهكارهايي است كه قانون مشخص كرده است؟يا انتخابات آزاد، فراي قانون است. يعني مثلاً آنچه كه مي فرماييد افكار عمومي. در حالي كه در قانون، از افكار عمومي اسمي برده نشده است.

اميني: اصلاً قانون محصول افكار عمومي است.

پيام مركز: در اين شرايط خاص، افكار عمومي به اين قانون رأي داده اند واين شوراي نگهبان را به عنوان داور انتخاب كرده اند.آيا انتخابات بر مبناي اين قانون را انتخاباتي صحيح نمي دانيد؟

اميني:صحيح مي دانم ولي معتقدم كه نبايد سليقه اي عمل شود.

پيام مركز: تشخيص سليقه اي عمل شدن، با شوراي نگهبان و وزارت كشور است. نمي شود كه هر كسي هر جا برخلاف منافع اش بود بگويد تمام اينها غلط است چون جناحي عمل شده. اين كه عين كودتا وديكتاتوري است.

اميني: بنده كه به صراحت عرض كردم. معتقدم كه شوراي نگهبان در اين چند دوره كاملاً سليقه اي وجناحي عمل كرده است.

پيام مركز: سؤال ما اين است كه برگزاري انتخابات به اين نحو،آزاد است يا خير؟

اميني: بله آزاد است.

پيام مركز: پس تفسير شما هم اين است كه انتخاباتي آزاد است كه در چارچوب مباني قانونيِ موجود باشد. شما گفته بوديد كه اگر كانديداها را رد صلاحيت كنند، ما انتخابات راتحريم مي كنيم. يعني مي خواهيد خلاف قانون عمل شود ؟

اميني: در آن مصاحبه شما حتي يك كلمه« تحريم»پيدا نمي كنيد. تحريم مربوط به اپوزوسيون هاي خارج از كشور است نه كسي كه مي گويد در چارچوب قانون اساسي عمل مي كنم. حتي جايي كه سؤال كننده پرسيده است بنا داريد تحريم كنيد يا نه؟من گفته ام انتخابات حق ماست و اين حق را از ما سلب كرده اند.

پيام مركز: شما گفتيد اگر طبق قانون اساسي انتخابات برگزار شود، انتخاباتي آزاد برگزار شده است. حالا اگر در انتخابات شركت كرديد وهمه ي شما را رد صلاحيت كردند،اين انتخابات ديگر آزاد نيست؟

اميني: من در مجلس هشتم رد صلاحيت شدم. چهار بار به فرماندار قبلي كه الان كانديدا است نامه نوشتم كه براي من بنويس دلايل رد صلاحيت من چيست؟ تا امروز، هنوز علت رد صلاحيت را نگفته اند. قانوني كه در يك مقطع به آن عمل نمي شود،خود به خود خدشه دار مي شود. ما با توجّه به سابقه عملكرد شوراي نگهبان و هيئت هاي نظارت كه در قانون از هيئت نظارت به عنوان خلاصه افكار عمومي جامعه بيان شده است – از وكلا يك نفر،ازقضات يك نفر،از مطبوعات يك نفر و… – ولي وقتي در شهر خودمان نگاه مي كنيم مي بينيم كه اين ها هستند ولي همه از يك جناح فكري اند.

پيام مركز: اين ساختار، ميثاق ملّي ماست. با تمام اشكالات آن. اصلاً هيچ كسي معتقد نيست كه قانون اسلامي اشكال ندارد ولي نمي شود كه هر جا با منافع ما سازگار نبود، ميثاق قانون اساسي را زير سؤال برد وهر جا به نفع ما بود حركتهاي فرا قانوني را نيز قبول كرد.

اميني: بايد اصلاح شود.

پيام مركز: ولي هنوز كه اصلاح نشده است. يك موقع بحث شما اين است كه ما نظر سنجي كنيم وقانون اساسي را اصلاح كنيم و بهتر كنيم. فرض كنيد در اين مكانيزم تعريف شده كه ميثاق ماست، به غلط شما را رد كردند. وقتي كه شما بر عليه اين ميثاق اقدام كنيد، فكر نمي كنيد كه كار خلاف قانوني انجام داده ايد؟ ميثاقي و داوري مشخص شده است با تمام اشكالاتش. اين ميثاق وداور مي خواهد انتخاباتي را برگزار كند.

اميني:به همان دليل با تمام اشتباهاتش،عادلانه عمل نخواهد كرد.

پيام مركز:حالا اين ميثاق را قبول داريد يا نه؟

اميني:گفتيم كه قانون اساسي را به عنوان ميثاق قبول داريم.

پيام مركز: اگر آن را قبول داريم، راهكارها را با تمام نقاط قوت و ضعف تعريف كرده است. اگر انتخابات آزاد در آن چارچوب باشد، هر كس را كه رد صلاحيت كند يا تأييد صلاحيت كند،انتخابات باز هم آزاد است. اگر ميثاق را قبول نداريم، بر نظام وقانون تعريف مي شويم. جايگاه اصلاح قانون اساسي در انتخابات تعريف نمي شود بلكه جايگاهي فراتر دارد. بايد صحبت كنيم كه قانون اصلاح شود وراهكارهاي ديگري براي داور آن تعريف كنيم كه ضعف كمتري داشته باشد.سؤال اين است كه اگر طبق ميثاق رفتار شود، انتخابات آزاد است يا نه حتي اگر ضعف قانون اساسي باعث تضييع حقي شود؟

اميني: اگر تفسير جناحي و به ناحق صورت نگيرد، انتخابات آزاد است.

پيام مركز: فرق كساني كه براندازند يعني عليه ميثاق ملّي عمل مي كنند با كساني كه در چار چوب نظام تعريف مي شوند، چيست؟

اميني: ما منتقدين ومخالفين حاكميت را كه اسلحه به دست نگرفته وبر عليه جمهوري اسلامي، عمليات نظامي و تخريبي انجام نمي دهند، جزء مردم مي دانيم و معتقديم كه بايد بتوانند در چارچوب قانون حضور داشته باشند وكانديداهاي خودشان را معرفي كنند. عالي ترين شكل آن اين است كه در انتخابات، كانديدا داشته باشند ومفهوم انتخابات هم از همين جا شروع مي شود و الّا اگر بنا باشد كه طبق يك سليقه باشد كه ديگر انتخابات نيست. تمامي گروه ها و تشكل ها وجناح هاي سياسي كه در چارچوب قانون اساسي هستند، حق شركت دارند و كساني كه عليه نظام عمل مي كنند و عمليات مسلّحانه انجام مي دهند حقي ندارند كه شركت كنند.

پيام مركز: از نظر شما فقط كساني مخالف نظام تعريف مي شوند كه بر عليه نظام، عمليات مسلحانه انجام مي دهند؟ ما تعارض اجتماعي،سياسي و فرهنگي هم داريم. گروه هايي هستند كه اصلاً ساختار جمهوري اسلامي را قبول ندارند ولي عمليات مسلحانه هم انجام نمي دهند. از نظر شما، اين گروه ها بر انداز تعريف نمي شوند؟ و يا با سليقه هاي نظام تعريف مي شوند؟

اميني: اين ها سليقه است.

پيام مركز: مثلاً من مي گويم من ايراني ام. جنگ مسلحانه هم نمي كنم ولي ساختار حكومت را هم قبول نمي كنم. من مي توانم كانديد شوم؟

اميني: بله.

پيام مركز:آن وقت تعريف قانوني آن زير سؤال مي رود. زيرا كسي كه نظام را قبول ندارد و قانون اساسي آن را قبول ندارد، چگونه مي شود در آن نظام كانديد شود؟

اميني: از چه نظر؟

پيام مركز:از اين نظر كه بايد به قانون اساسي اعتقاد داشته باشد ولي اعتقاد ندارد.

اميني: بلاخره جزء مردم است.

پيام مركز: جزء مردم باشد. شما ميثاق و چارچوب داريد. آن فرد، حق و حقوق اجتماعي دارد ولي نمي تواند در چارچوب حاكميت قرار گيرد و كانديد شود.

اميني: آن شخص ناگزير است كه در چارچوب قانون ثبت نام كند.

پيام مركز: ناگزير بودن مهم نيست. شخصي پشت ميكرفن مي رود وبه صراحت مي گويد : نه جمهوري اسلامي را قبول دارم نه قانون اساسي را. بعد در انتخابات هم ثبت نام مي كنم.

اميني: طبيعتاً اين فرد نمي تواند در جمهوري اسلامي كانديدا شود.

پيام مركز: پس تعارض، فقط مسلحانه نيست. كسي كه علناً عنوان كرده كه نظام جمهوري اسلامي را قبول ندارد، بايد رد صلاحيت شود يا خير؟

اميني: بايد رد صلاحيت شود.

پيام مركز: قبول داشتن قانون اساسي يعني فرد، داوري هايي را كه قانون اساسي تعيين كرده ، قبول داشته باشد. مثلاً در انتخابات88 تأييد صلاحيت افراد، راهكار داشته است. اعتراض هم راهكار دارد. طبق قانون اساسي، براي اعتراض راهكارهايي وجود دارد. حتي پيش رهبري هم رفتند. رهبري، مافوق قانون اساسي، حكم حكومتي دادند. از نظر شما كساني كه عليه انتخابات88 اعتراض كردند، بر نظام تعريف مي شوند يا با نظام؟

اميني: كساني كه در انتخابات 88 اعتراض كردند، من اصلاً معتقد نيستم كه بر نظام تعريف مي شوند. اين افراد با مكانيزم انتخابات اشكال داشتند.

پيام مركز: خيلي ها به مكانيزم انتخابات اشكال دارند. ما خودمان به مكانيزم شوراي نگهبان اشكال داريم. معتقديم كه شوراي نگهبان اوسع عمل مي كند. ما معتقديم كسي كه از شوراي نگهبان تأييد صلاحيت گرفت نبايد دزد، فاسد يا منحرف باشد ولي اين اتفاق افتاده كه بد است.

اميني: معتقديد كه مضيق تر از اين عمل كند؟

پيام مركز: ما معتقديم كه كسي را كه شوراي نگهبان تأييد كرده نبايد دزد بشود.كسي را كه شوراي نگهبان تأييد كرد ،نبايد منحرف شود. شوراي نگهبان نبايد فقط عملكردهاي سياسي افرادرا بررسي كند. عملكردهاي شخصي گاهي مهم تر از عملكردهاي سياسي است.

اميني: من معتقدم كه شوراي نگهبان به شعارهاي كانديداها توجه مي كند و خيلي بررسي نمي كند.

پيام مركز: ما هم به اين قصّه انتقاد داريم. ما معتقديم كه شوراي نگهبان بايد طوري عمل كند كه صلاحيت افراد دزد را رد كند. ولي اين انتقاد،به انتخابات مربوط نيست. انتخابات قانوني برگزار شد. به راهكارهاي انتخابات، طبق ميثاق ملّي مي توان اعتراض كرد و نحوه ي اعتراض هم مشخص است ولي در انتخابات كه نمي شود به ساختار قانون اعتراض كرد حتي اگر به حق هم آن ساختار اشكال داشته باشد.

اميني: انتخابات قانوني برگزار شد.

پيام مركز: اگر ما به قانون و راهكارهاي آن اشكال داريم، بحث ديگري است كه بايد از چارچوب هاي خودش وارد شد وبه انتخابات مربوط نيست. در انتخابات88،كساني كه بر خلاف قانون اعتراض كردند برعليه قانون اساسي و اعتراض كردند، آيا در نظام محسوب مي شوند يا بر نظام؟

اميني: از 3 كانديداي معترض ـ موسوي، كروبي، رضايي ـ بايد سؤال كرد. يعني شما بگوييد آقاي موسوي برچه اساسي به نتيجه انتخابات اعتراض داشتيد؟

پيام مركز: كار آقاي موسوي از نظر شما بر نظام بوده يا با نظام؟

اميني: با نظام بوده است.

پيام مركز: پس چرا بر عليه همه ميثاق هاي ملي و قانوني عمل كرد؟

اميني:اين نظر شماست. اگر كسي بر عله نتيجه انتخابات اعتراض كرد كه عرض كردم كه دليل آن را بايد از خودش پرسيد. نه فقط آقاي موسوي كه آقايان كروبي و رضايي هم اعتراض داشتند. امّا اينكه كليت جواب چيست، بنده اعتقاد دارم كه اين افراد با نظام بودند.

پيام مركز: ما مي گوييم حتي فرض كنيد اعتراض اين افراد به حق بود. براي اعتراض راهكار وجود دارد. حرف ما اين است كه حتي اگر اعتراض آقاي موسوي به حق بود بايد از چارچوب و راه كار آن عمل مي كرد. ايشان بر اساس آن چار چوب عمل نكرد. گفت كه به خيابان ها بريزيد. به نظر شما اعتراض آقاي موسوي به انتخابات، قانوني بود؟

اميني: اعتراض هر كسي به نتيجه انتخابات قانوني است. اين كه مي گوييد اين اعتراض، مقابله با ساختار و كليت نظام است، اين تفسير شماست. اعتقاد بنده اين است كه اعتراض آنها با نظام بوده است. امّا اينكه با چه راهكاري اعتراض كنند،از خودشان بپرسيد كه چه راه هايي براي آنها بسته بوده كه از اين راه ها وارد شدند.

پيام مركز: سؤال ما اين نيست كه حق آقاي موسوي ضايع شده يا نه. با يك مثال قضيه را روشن مي كنيم. بنده به دادگاه مي روم وعليه من حكم مي دهند. من،خودم مي دانم كه كار خلافي انجام نداده ام ولي قاضي بر اساس مستندات، به اشتباه تشخيص داده كه من خلافكارم. بنده در باغ ملّي داد و بيداد مي كنم كه همه قاضي ها خلاف كارند، همه قاضي ها دزدند و … . سؤال ما اين است كه اين نوع عكس العمل نشان دادن از ديد شما كه ناظر بيروني هستيد، قانوني است يا غير قانوني؟

اميني: اين كار غير قانوني است ولي اين مثال مناسب آقاي موسوي نيست. خلاف قانون آقاي موسوي چيست؟

پيام مركز: براي اعتراض به انتخابات، راه كار مشخص است. شما بايد مباني اعتراض خود را به قانون ارائه كنيد. كاري كه آقاي موسوي كرد كه در جمع معترضين حاضر شد و پشت ميكروفن آن صحبت ها را بيان كرد، به نظر شما غير قانوني نيست؟

اميني: من اعتقاد دارم كه از خود آقاي موسوي بايد پرسيد كه چه راه كارهايي براي ايشان بسته بود كه اين كار را كردند. بايد از ايشان پرسيد به چه مرحله اي رسيده بودي كه اين كار ها را انجام دادي.

پيام مركز: به مرحله عمل كردن برخلاف قانون رسيده بود.

اميني: مثال هاي شما با هم مرتبط نيست. حركت سياسي اجتماعي را با مثال يك دزد بيان مي كنيد.

پيام مركز: آقاي مير حسين بايد از چارچوب قانوني اعتراض مي كرد يا نه؟

اميني: عرض كردم بايد از آقاي مير حسين سؤال كرد.

پيام مركز: از نظر شما به عنوان يك ناظر، حركت ايشان قانوني بود؟

اميني: بنده اصلاً نمي توانم اظهار نظر كنم چون در جايگاه آقاي موسوي نيستم.

پيام مركز: بحث ديگري كه داريم بحث اختلاف سليقه واختلاف عقيده است. بعد از خواندن مصاحبه شما، هنوز نمي توانم تفكيك كنم كه از نگاه شما فرق اختلاف سليقه با اختلاف عقيده در چيست؟

اميني: اعتقاد، آن اصول كلي است كه سازنده مجموعه تفكرات ديني، اجتماعي و حتي عملي ماست. سليقه آن تفسيرهايي است كه ما از اعتقادات خودمان داريم. به فرضِ مثال، ما نقاش هاي مختلف داريم. يك سري آزاد با آب رنگ كار مي كنند. سري ديگر با قلمكوب كار مي كنند. بيننده ها هستند كه يكي را بر ديگري ترجيح مي دهند. يكي نستعليق مي نويسد ديگري ثلث ديگري نسخ. چيزهايي اصول است، مثل اعتقاد به قيامت،نزول وحي، وحدانيت خداوند يا مثلاً اعتقاد به دموكراسي. امّا يك موقع فردي براي براي تحقق دموكراسي در جامعه تفسيري دارد. مثلاً حكومت انگلستان، حكومتي پادشاهي و سلطنتي است. ولي تحقق دموكراسي بنا به خواسته مردم آنها، با حكومتهاي پادشاهي مشرق زمين، بسيار متفاوت است. حكومت عربستان هم پادشاهي است امّا تحقق دموكراسي در اين دو كشور پادشاهي، خيلي فرق دارد. در درون جامعه ي ما هم، اين اختلاف قابل مشاهده است. مثلاً كلاميون ويا عرفان گرايان شيعه هستند ولي نگاهشان به دين متفاوت است. همين طور در نگاه هاي سياسي جامعه.

ارسال نظر برای این مطلب مسدود شده است.