امروز امروز : شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Saturday, May 04, 2024 آخرین بروز رسانی آخرین بروز رسانی: ۸ بهمن ۱۳۹۳ [اخبار امروز: 0]
درباره ما تبلیغات در سایت ارتباط با ما فراخوان همکاری خروجی RSS

تبلیغات اینترنتی رایگان در استان مرکزی و اراک

بخش ویژه پایگاه های اینترنتی *** همه تبلیغات

تخفیف ویژه تبلیغات در پربازدیدترین سایت استان مرکزی

شرایط و تعرفه تبلیغات *** مشاهده آگهی ها و نیازمندیها

برای آنها که حرفه ای اخبار را دنبال می کنند

راهنمای استفاده از خبرخوان *** نسخه سریع مرکزی دیلی


چرا درجا می زنیم؟

چرا درجا می زنیم؟

کد مطلب: 24320 | تاریخ ارسال: 18 می 2011 | چاپ صفحه

اصولگرا و غیر اصولگرا فرقی ندارد. مهم اینست که با مردم صداقت داشته باشیم و قصد قربتمان را برای خدمتگذاری به مردم در عمل اثبات کنیم. متاسفانه برخی مدیران ناتوان و اهمالکار با ریا و ظاهر سازی از نظام برای پوشاندن ضعفها و کمکاری های خود و همکارانشان هزینه می کنند. باید بدانیم که مردم خوب می فهمند و خوب می بینند و خوب تحلیل می کنند ولی آقایان…

یکی از کاربران اراکی خارج از استان که بقول خودش مدتهاست از فیض تنفس هوای شهر اراک دور بوده طی تماس با سردبیر مرکزی دیلی مطلب جالبی را عنوان نموده که به این بهانه گریزی به مشکلات مدیریتی استان می زنیم.ایشان ظاهرا سالها خبری از اراک نداشته ولی بواسطه خبرهای مرکزی دیلی دورادور در جریان مشکلات این شهر بوده که از بد حادثه دوباره به اراک سفر می کند و وضعیت فعلی این شهر را می بیند.ایشان در اظهاراتشان اذعان کرده اند که مصاحبه ها و اظهارات رسانه های استان با واقعیتهای موجود این شهر بسیار فاصله دارد.من اولین بار که دوباره به اراک سفر کردم احساس آدمی را داشتم که قربانی یک کلاهبرداری شده است! احساس می کردم با اعتماد به حرفهای رسانه ها و مسئولین استان نباید آن اراکی را ببینم که سالیان پیش از ان جدا شده بودم ولی متاسفانه در برخی موارد اوضاع از آن چیزی که باید بدتر بود و جالب اینجاست که مردم هم به این وضعیت اسفبار عادت نموده اند!!!

و اما توضیحات سردبیر مرکزی دیلی :

مدتهاست بواسطه علاقه شخصي به حوزه رسانه ، بالاخص پيگير اخبار داخلي استان بوده ام که در اين ميان ، ذهنم مدتهاست درگير وعده ها ، وعيدها ، نظرات و عقايد نخبگان استان در حوزه هاي مختلف بوده است. هميشه اين سوال بزرگ و البته بي پاسخ در ذهنم وجود داشته که رداي نخبگي بواسطه فعاليتهاي مستمر و موفق افراد در حوزه هاي مختلف محلی و استانی و آنهم بصورت عادلانه نصيبشان مي شود يا اينکه فاکتورهاي تاثير گذار ديگري هم در اين ميان وجود دارد که البته بررسي پاسخهاي متفاوت و جالب توجه اين سوال را به مجالي ديگر وا مي گذاريم…

براستي وقتي ادعاهاي رسمي و غير رسمي مسئولان و مدیران استان در حوزه هاي مختلف را مي شنويم و مي خوانيم چه احساسي به ما دست مي دهد؟ شايد با مطالعه سطحي مصاحبه يک استاندار و يا فرماندار و يا نمايندگان مجلس از اينکه وضعيت روبه راه است و مشکلي هم نيست آنچنان خرسند مي شويم که واقعيتها را از منظر مديران استان تر و تميز و مرتب و بدون اشکال مي بينيم و شايد هم با دقت در واقعيتهاي استان ابهامات و سوالات اساسي تري به ذهنمان متبادر شود.

فارغ از اینکه طرفدار کدام سلیقه سیاسی و مدیریتی باشیم با دقت در گفته ها و اظهارات مدیران ، به یک نکته غیر قابل انکار می رسیم و آنهم اثر پذیری مستقیم کیفیت زندگی مردم از رفتار و گفتار مسئولین و مدیران است.هیچ انسان عاقلی هم پیدا نمی شود که منکر این تاثیر مستقیم و تعیین کننده باشد ولی در این چرخه جای خالی مسئولیت پذیری مسئولین و پاسخگویی شفاف و صادقانه مدیران خالی است که علیرغم گذشت 32 سال از انقلابی که الگویش حکومت علوی و نهضت حسینی است نتوانسته ایم در حوزه شفاف سازی عملکرد مسئولین و مسئولیت پذیری مدیران فرهنگ سازی لازم را صورت دهیم.

آیا در روزگار ارتباطات ثانیه ای و زندگی دیجیتالی که بر پایه صفر و یک اطلاعات و ارتباطات بنیانگذاری شده کسي پيدا نمي شود از خودش بپرسد يک مدير يا مسئول در جامعه اسلامي طبق کدام حق شرعي يا عرفي و يا عقلي به خودش اجازه مي دهد واقعيتهاي جامعه را ناديده بگيرد و در راستاي توجيه عملکرد مديريتي خود آسمان و ريسمان ببافد تا اين دو روز مسئوليت هم بگذرد و بعبارتي خر مرادش که از پل گذشت مردم را فراموش کند؟

بدون شک در جامعه آگاه و تحصیلکرده امروزمان کم نیستند افرادی که هر روز و هر ساعت و هر دقیقه به این چرا ها فکر می کنند و به عبارتی در پیشرو و پویا بودن جامعه جوان و مسلمانمان کسی شکی ندارد ولی چرا برخی مدیران فکر می کنند همین جامعه پویا و اندیشمند توان تحلیل فرصتها و تهدیدهای کشور و منطقه و استان را ندارد؟چرا برخی مدیران در فراخواندن آحاد جامعه در برخی مشارکتها و مناسبتهای سیاسی مردم را بحق صاحبان انقلاب و ولی نعمتان بیدار و هشیار نظام می دانند ولی بهنگام پاسخگویی در قبال مسئولیتهایی که داشته و دارند بگونه ای واضح و آشکار از پاسخگویی به جامعه شانه خالی می کنند؟ گاهی به بهانه اینکه کسی نمی پرسد و گاهی هم به بهانه واهی اینکه کسی که می پرسد با اغراض سیاسی می پرسد و به اصل ماجرا آگاه نیست و گاهی هم به بهانه های دیگری از این دست پاسخگویی به مردم را زمانی دیگر وا می گذارند و صد البته مدتی بعد هم که از این مسند به آن مسند جابجا شدند هم دیگر لزومی نمی بینند… بدین ترتیب پرونده پاسخگویی این مدیر به خوبی و خوشی تمام می شود!

مهم نيست طرفدار کدام سليقه سياسي هستيم ، مهم اينست که بپذيريم عليرغم وجود موفقيتهاي غير قابل انکار ، مشکلات طاقت فرسايي هم وجود دارند که روزانه و هفتگي و ماهيانه و سالانه مردم را مي آزارند. مشکلاتي که شايد اگر دست از ادعاهاي بي پايه و اساس در دفاع از مديريت فلان مدير محبوب و يا کوبيدن بهمان مدير برج عاج نشين دست بکشيم بيشتر به چشممان مي آيند.مشکلاتی که گاهی وقتها تعجب می کنیم سالهاست وجود دارند و کسی هم در قبال وجود یا تشدیدشان پاسخگو نیست. مشکلاتی کوچک که هزینه های بزرگی برای اعتماد مردم به شاخصه های مدیریتی عملکرد نظام و حاکمیت می آفرینند و عملا اشتباهات کوچک مدیران به بهای هزینه از نظام تمام می شود و جالب است که همه ما در برابر فعالیتهای خود در جامعه مسئولیت داریم اما به نسبت اختیاراتی که افراد دارند ، مسئولیت پذیر و پاسخگویی شان هم تفاوت خواهد داشت.

بنظر شما اشتباه یک کارگر در تولید یک محصول صنعتی درست و دقیق به همان اندازه دیدگاه مردم را نسبت به حاکمیت تحت الشعاع قرار می دهد که اشتباه یک استاندار در تحلیل موقعیت و شرایط یک استان و میدان دادن به یک طیف از نخبگان فرهنگی و سیاسی؟در هر کدام از موارد اختیارات تعیین کننده اثر تصمیمات و عملکردها و همچنین اهمیت پاسخگویی است.حال فرض کنید این کارگر پاسخگوی اختیارات خود نباشد.آیا تاثیر اجتماع از این پاسخگویی با تاثیر عدم مسئولیت پذیری استاندار مذکور برابر است؟

عادت نه چندان مفید و جالبی که در میان برخی مدیران استان مشاهده می شود اینست که اگر کار بخوبی و خوشی تمام شود حتی برای مصادره کردن اعتماد مردمی حاضرند دست به هر اقدامی بزنند ولی اگر مشکلی در کار پیش آید دیگر از آن صف طویل برای مصاحبه و عکس گرفتن خبری نیست بماند ، حتی دیگر سعی می کنند کمتر در دسترس باشند تا آبها از آسیب بیفتد و شاید مردم فراموش کنند که چه بر آنها گذشته است. در برخی موارد هم مدیران رسانه ای و روابط عمومی ها دست بکار رایزنی ، چانه زنی ،  تهدید و تطمیع رسانه های منتقد می شوند که کمترین انتشار اخبار را در جامعه داشته باشیم.

مايل نيستيم به مصاديق بي شمار اين مسئوليت گريزي حتي در سطوح مديريت ارشد استان اشاره کنيم چرا که همانند گذشته انتظار پذيرش انتقاد در ميان مديران استان را کمتر از اميد به برطرف شدن معضلات و مشکلات بيشمار استان مرکزي مي دانيم و بدون شک از لحظه انتشار اين سرمقاله انواع و اقسام نتيجه گيري ها و گمانه زني ها و سپس تهديدها ، تطميع ها و تهمتها آغاز مي شود ولي بايد در ميان افکار عمومي استان اين سوالات پاسخ داده شود و شفاف سازي در اينگونه موارد صورت گيرد که چگونه مي شود در يک استان اينهمه مسئول و مدير مدعي خدمت گذاري صادقانه داشته باشيم و اينهمه مشکل وجود داشته باشد؟

چرا باید نتیجه عملکرد اینهمه مدیر کل تحصیل کرده و با تجربه و البته مدعی خدمتگذاری چنین باشد؟ چرا باید برخی مدیران هزینه ناتوانی و ضعفهای خود را از نظام بپردازند؟ چرا روند گزارشات به مردم از حالت اینکه مدیران و روابط عمومی ها خودشان سوال طرح کنند و خودشان متکلم وحده باشند به سوی جستجوگری و کندوکاو خبرنگاران کشیده نمی شود؟ چرا رسانه های استان در زمینه توضیح خواستن از مدیران اینقدر دست به عضا و با احتیاط حرکت می کنند؟ آیا امتیاز خبرنگار شدن و خبرنگار بودن و ماندن را برای اغراض سیاسی و شخصی می خواهیم یا اینکه وظیفه خود می دانیم در مقابل مشکلات جامعه مدارا کنیم؟ حال فرض کنیم خبرنگاران و رسانه ها غفلت ورزیدند ، مدیران نظام اسلامی حق دارند کلا صورت مسئله را پاک کنند؟ چرا مدیران استان انتقاد پذیری و تحمل خود را با وارد شدن به یک گفتمان سالم و منطقی ثابت نمی کنند؟ براستي اينهمه مدير و مسئول مشکلات استان را نمي بينند يا خودشان را به نديدن مي زنند تا از پاسخگويي نسبت به عملکرد خود شانه خالي کنند؟

آزاردهنده ترين بخش اين معادله اينست که عليرغم اينکه هيچ پاسخگويي به اين ابهام مديريت بزرگ در استان صورت نمي گيرد ، توسط جامعه نه چندان کوچک خبرنگاران و اصحاب رسانه ، نمایندگان مردم و ساير احزاب و مدعيان حمايت از حقوق مردمي هم هيچ سوال تعیین کنده و چالشی در اين زمينه صورت نمي گيرد. در اینصورت باید به مردم حق داد در فلسفه وجودی نهادها و مناصبی که باید پیگیر و مدافع حقوق حقه مردم باشند تشکیک کنند گرچه فراست مردم در جدا کردن حساب نظام و ارزشهای انقلابی از معدود مدیران ضعیف و ناکارآمد اثبات شده است ولی از این منظر هم میتوان تحلیل نمود.

براستي جايگاه روابط عمومي ها ، مشاوران و اتاقهاي فکر استان در اين عدم موفقيتها و ضعفهاي غير قابل انکار کجاست؟ مطبوعات و رسانه ها در اين ميان چه نقشي دارند؟ آيا جاي نمایندگان مردم در احقاق حقوق حقه ايشان در برابر کم کاري ها و بي مسئوليتي ها خالي نيست؟ چرا نبايد مسئولين نظارتي استان از فرايند برخورد با اينگونه ضعفها در ميان مديران و مسئولين استان خبري بروز ندهند؟ آيا مردم حق ندارند از خود بپرسند چه کسي بايد پيگير حقوق آنها باشد؟ نبايد بعنوان يک مدير مسئوليت پذير بالاخره يک کسي مسئوليت هدر رفتن سرمايه هاي ملي نظام اسلامي را بر عهده بگيرد و شجاعانه در پيشگاه ملت پاسخگوي ضعفهاي مديريتي خود باشد؟ آیا این درست است که برخی مدیران پاسخگویی به مردم را بنوعی کوچک شدن شخصیت خود و کم شدن اعتبارشان تعبیر می کنند؟

وقتي پاي صحبت برخي مسئولين استان مي نشينيم و خلوص کلامي!!! نيتشان را در خدمت به خلق مي بينيم و می شنویم شک مي کنيم از خود مي پرسيم در حاليکه آنها که با خلوص نيت کار مي کنند و ادعان دارند همه چیز روبه راه است چطور مشکلاتی هم وجود دارند که نميتوان پيچيده تر شدنشان را گذشت زمان انکار کرد؟ براستی مشکل ابزارهای اطلاع رسانی و ارتباط مدیران و جامعه مشکل دارند یا مشکل اساسی از سازوکار ارتباطی مدیران و مسئولین استانی است؟

در اينجا مايل نيستيم تلاش مديران لايق و متعهد استان را ناديده بگيريم ولي ناچاريم به وجود اين ضعف بزرگ در مديريت کلان استان اشاره کنيم که روز بروز از پاسخگويي مديران استان کم مي شود و بقول قديمي ترها بايد چراغ دست بگيريم و بدنبال رد پاي مديران سابق استان آه حسرت بکشيم…

پاسخگويي صادقانه به افکار عمومي و پذيرش مسئوليت تصميمات و عملکردها يکي از فاکتورهاي موثر و البته گم شده مديريت کلان در استان مرکزي است که البته بواسطه ضعف فاکتورهايي از قبيل وجود رسانه هاي توانمند و پویای مکتوب و سايبري ، ضعف نظارت بر عملکرد مديران مياني و همچنين عدم برخورد جدی با معدود مديران اهمالکار در سطح استان به تهديدي جدي براي رشد و توسعه استان بدل گشته که اميد است با اتخاذ تدابير مناسب و هوشمندانه مهار شود و اثرات نامبارک اين امر در استان کاهش يابد. بنظر می رسد مدیران ارشد استان باید ابتدا آستینها را بالا بزنند از خود و مجموعه تحت مدیریتشان شروع کنند و بنوعی با رفتارشان به سایر مدیران استان بیاموزند که چگونه باید شجاع و صادقانه در قبال اختبارات مدیریت خود پاسخگو باشند که بدون شک این سرآغاز تحول مدیریت کلان در سطح استان و حتی سرآغازی برای ایجاد نهضت مدیریت صادقانه در سطح کشور باشد.براستی این ظلم به حاکمیت است که مدیران میانی یک نظام سیاسی انچنان که باید به پاسخگویی شفاف و صادقانه اعتقاد نداشته باشند در حالیکه مسئولین درجه اول نظام از رهبری گرفته تا سران قوا مجدانه برای اعتلا و رشد نظام اسلامی مان از هیچ تلاش و کوششی دریغ نمی کنند.

اميدواريم مديران و مسئولان ارشد استان اول از خود شروع کنند چرا که مردم فراموش نکرده اند :

هنوز استانشان در حوزه مديريت شهري و توسعه عمراني دچار عقب ماندگي هاي غير قابل انکاري است که لازم نیست متخصص بود تا فهمید از لحاظ عمرانی شهری از فلان شهر کوچک استان همسایه چقدر عقب تریم. هنوز مشکلات صنايع بزرگ و کوچک استان با روند رو به رشدي مواجه است که مي رود مناسبات اجتماعي و فرهنگي اين استان را تحت تاثير خود قرار دهد. تمايل به همگرايي و وحدت نيروهاي سياسي استان در راستاي رشد و توسعه پايدار و متوازن این منطقه کاهش جدي داشته بطوريکه به يکي از علل بروز پديده ناميمون انتزاع طلبي در استان بدل شده و در تاريخ استان بي سابقه مي باشد و البته تا چندي پيش توسط مسئولين استان بطور کلي انکار مي شد…

اصولگرا و غیر اصولگرا فرقی ندارد. مهم اینست که با مردم صداقت داشته باشیم و قصد قربتمان را برای خدمتگذاری به مردم در عمل اثبات کنیم. متاسفانه برخی مدیران ناتوان و اهمالکار با ریا و ظاهر سازی از نظام برای پوشاندن ضعفها و کمکاری های خود و همکارانشان هزینه می کنند. باید بدانیم که مردم خوب می فهمند و خوب می بینند و خوب تحلیل می کنند ولی آقایان…

بهر حال مردم استان بجز صداقت و عزم جدی ، عملی و کارشناسی برای رفع و حل مشکلات استان توقعی از مسئولین ندارند که امیدواریم با پرداختن به نیازهای مردمی رشته پیوند و اعتماد مردم با نظام هم روز بروز مستحکمتر گردد.

با تشکر – سردبیر مرکزی دیلی

ارسال نظر برای این مطلب مسدود شده است.