امروز امروز : دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Monday, May 06, 2024 آخرین بروز رسانی آخرین بروز رسانی: ۸ بهمن ۱۳۹۳ [اخبار امروز: 0]
درباره ما تبلیغات در سایت ارتباط با ما فراخوان همکاری خروجی RSS

تبلیغات اینترنتی رایگان در استان مرکزی و اراک

بخش ویژه پایگاه های اینترنتی *** همه تبلیغات

تخفیف ویژه تبلیغات در پربازدیدترین سایت استان مرکزی

شرایط و تعرفه تبلیغات *** مشاهده آگهی ها و نیازمندیها

برای آنها که حرفه ای اخبار را دنبال می کنند

راهنمای استفاده از خبرخوان *** نسخه سریع مرکزی دیلی



فقط بنويسيم و بخوانيم “عاشورا” …

کد مطلب: 18012 | تاریخ ارسال: 14 دسامبر 2010 | چاپ صفحه

ای قهرمان بزرگ و ای نمونه شهامت و ای شهسوار آزاده، ای حسین درود برتو باد، این روح توست که در زیر آفتاب سرزمین خشک و گرم کربلا فنا ناپذیر و تا ابدیت برپاست. ای پهلوان و ای بزرگ قهرمان من حسین سلام همه جهانیان نثار روان تو باد.

شاعر می گوید:
در ازل پرتو حُسنت زتجلی دم زد     عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد1

به نام خداوندی که او را جلال بی زوال است و جمال برکمال. جلال او آتش عالم سوز است و جمال او نورجهان افروز، جلال او غارت دل مریدان و جمال او آسایش جان ممتحنان .جلال او غارت کننده دلی که در او رخت نهد ، جمال او چون جلوه گردد غمان از دل بَر کنَد.

عارف به جلال او نگرد بنالد، مُحب به جمال او نگرد بنازد. آن یکی می نالد از بیم فصال، این یکی می نازد به امید وصال. بیچاره کسی که نام او شنود و نه از جمال او خبردارد و نه از جمال او اثر بیند.

مِی نداند که این نام کُهسار را به لاله آرد، و دل بیداران را به ناله آرد. سماعِ این نام طَرَب افزاید و یافتِ این نام صفت و باید. دلهای عارفان به جوش آرد، عاصیان را به فریاد و خروش آرد.

وسلام و صلوات نثار خاتم النبیين و شرف المرسلین محمد بن عبدالله و امام الکل سید الاوصياء امیرالمومنین علی عالی اعلی صلوات الله و آل بی مثالش که گوهر گران بهای ولایتشان دره التاج هر ملک مقرب و حرز بازوی هر پیغمبر مرسل گردیده و عروق شجره،

1- حافظ : معرفتِ قدر منزلتشان در ریاض قلوب صافیه و حدائق صدور زاکیه ارباب عرفان و اصحاب ایقان دویده است. و در بوستان شجاعت گلهای رنگارنگ شهادت، بنیان مشام جان مجرمان را به شمیم شفاعت نواخته اند.

خداوند متعال ارزش فراوانی برای شناخت خاندان عصمت و طهارت قرار داده است.  و این لطف را در حق ایشان ، نه از روی تبعيض و عطای بیشتر نسبت به سایر بندگان انجام داد و نه با وادار کردنشان در پیمودن راه های نیک. بلکه ظرفیت قبول الطاف الهی و استحقاق پذیرش اوصاف نیکو را در ایشان مشاهده فرمود، آنگاه سرگرم شدن به امور بیهوده را برای آنان نپسندید و ایشان را در آراسته شدن به اعمال کامل موفق گردانید. تا این که نفسشان از تعلق به غیر خدا رها گشت و جانشان با شرافت رضایت پروردگار آشنا شد. پس آغوش دلهای خود را به روی رحمت او گشودند، آرزوهای خویش را متوجه فضل و کرمش نمودند.

بنابراین در وجودشان شادی حاصل از یقین به سرای جاوید الهی را مشاهده می کنی و دلهای ترسانشان را می بینی که از خطرهای مسیر لقای پروردگار در هراسند، و اشتیاقشان به آنچه که آنان را به مقصود حضرت حق نزدیک گرداند، پيوسته در حال افزایش است و شادمانی شان به این است که در پی انجام فرامین و دستورات الهی باشند. گوش هایشان مشتاق شنیدن اسرار حق و دلهایشان در پی کسب شادکامی به شیرینی یاد خداست.

پس خداوند نیز به اندازه ایمانشان از لذت ذکر خود بهره مند شان نمود و از نزد خویش عطایای نیکوکاری مهربان را نثارشان فرمود. بنابراین، چه حقیر است نزد آنان آنچه که ایشان را از عظمت و جلال پرودگار غافل نماید و چه پرهیزی دارند از آنچه که آنان را از مقام وصال حق دور گرداند. تا حدی که از انس گرفتن با فضل و کمال حضرت حق لذت می برند و برای همیشه به زیور اُبهت و بزرگی آراسته می گردند.

لذا همین که بدانند زنده ماندنشان مانع تبعیت از سنت های الهی است و باقی ماندنشان در دنیا میان ایشان و برخورداری از الطاف الهی فاصله ایجاد می کند، لباس های زندگی دنیوی را از تن بیرون کرده، درهای ملاقات پروردگار را به صدا در می آورند و در راه دستيابي به آن سعادت بزرگ، لذت و بهجت را در نثارجان هاي خويش مي جويند، و آن را در معرض خطر شمشیرها و نیزه ها قرار می دهند.

و اما ارواح شریف اصحاب کربلا نیز برای رسیدن به آن عزت و افتخار عظیم بود که به هیجان آمدند و به تکاپو افتادند تا حدی که برای پیش افتادن در شهادت بر یکدیگر پیش دستی نموده و خود را در برابر هجوم نیزه ها و شمشیرها قرار می دادند.

و چه بجاست توصیف سید مرتضی علم الهدی در حق آن بزرگواران، آنجا که به ستایش آنچه ما گفتیم پرداخته و می گوید: «بدن های پاکشان بر روی ریگ های سوزان رها گشته و جان های شریفشان در جوار پرودگار میهمان است گویی آن کسی که قصد زیان ایشان را داشت به سودشان عمل نمود و قاتلشان با شمشیر، آنان را زنده کرد».

حسین (ع) از عرب بود لکن امروز دیگر مخصوص عرب نیست بلکه مکتب او سر لوحه نهضت ملتها و معیار حق و باطل است و عجم او را از عرب بیشتر دوست می دارد، اما یزید پادشاه عرب بود. عرب از مشرق تا مغرب او را طرد کرده و انتسابش را برای خود ننگ شمرده است. (علامه کاشف الغطاء ص24 – عزاداری از دیدگاه مرجعیت، ص6)

این سرباز رشيد عالم اسلام به مردم دنیا نشان داد که ظلم و بیداد و ستمگری پایدار نیست و بنای ستم هرچند ظاهراً عظیم و استوار باشد، در برابر حق و حقیقت چون پر کاهی بر باد خواهد رفت و اگر چنین حادثه جانگداز پیش نیامده بود قطعاً اسلام به حالت کنونی باقی نمی ماند و ممکن بود یکباره اسلام و اسلامیان محو و نابود گردند. اگر درست در کلمات و گفتار حضرت حسین (ع) دقت شود معلوم خواهد شد که هدف. و ایده آل حسین (ع) جلوگیری از ظلم و ستم بود. این همه قوت قلب و از خود گذشتگی را در راه مقصود عالی خویش به خرج داده است حتی در آخرین دقایق زندگی طفل شیرخوار خود را قربانی حق و حقانیت نموده و با این عمل اندیشه  فلاسفه و بزرگان عالم را متحیر ساخت.

بزرگترين دليل بر اينکه حسين (ع) به قتلگاه رفت و ابداً قصد سلطنت و رياست نداشت اين است که حسين (ع) با آن علم و سياست و تجربه که در عهد پدر و برادر در مقاتلت با بني اميه حاصل نموده بود مي دانست که با عدم موجودي اسباب خود و آن همه اقتدار يزيد مقاومت با او ممکن نيست، ديگر آنکه حسين (ع) بعد از پدر پيش گويي از کشته شدن خود مي نمود و از آن ساعتي هم که از مدينه حرکت کرد بي پرده به آواز بلند مي گفت که من براي کشته شدن مي روم و به جمع همراهان خود همين بيان را محض اتمام حجت مي کرد که هرکس به طمع جاه و مال با او بيعت کرده ترک همراهي او را گيرند و ورد زبانش اين بود من راه  قتلگاه در پيش دارم. (همان ص24)

تصميم ثابت حسين (ع) براي فداکاري مطلق نه ناشي از لجاجت بود نه معلول هوي و هوس و او با پيروي از عقل مصمم شده بود که بطور کامل فداکاري کند تا اين که مجبور نشود بر خلاف عقيده خود بوسيله ساز شکاري با يزيد بن معاويه به زندگي ادامه دهد.

مي دانيم که حسين (ع) خود را براي کشته شدن آماده کرده بود و او که عزم داشت خود را فدا کند چرا توقف نکرد تا به قتلش برسانند و دائم اسب مي تاخت جواب اين است که حسين (ع) دست روي دست گذاشتن و توقف براي کشته شدن را دور از مردانگي و جهاد در راه عقيده خود مي دانست و در نظر حسين (ع) در يک جا توقف کردن و گردن بر قضا دادن، تا اينکه ديگران نزديک شوند و او را به قتل برسانند، خودکشي محسوب مي شد نه تلاش در راه به کرسي نشاندن عقيده.(امام حسين و ايران، ص 444)

ابن ابي الحديد حکيم، فقيه، شاعر و از بزرگان اهل سنت درباره حسين (ع) مي گويد: «راستي اين مرد مافوق بشر کيست که لحظه اي پستي را نمي پذيرد و با اختيار خود در برابر ستمگران سر تسليم فرود نمي آورد، بلکه براي نابودي ستم و ستمگران مي جنگد، و با آنکه به او امان ميدهند، برخصم زبون مي تازد و برادران و فرزندان و خويشان  و يارانش را در اين راه مقدس فدا مي کند و خود نيز شربت شهادت مي نوشد. آري حسين پيشواي آزادگي است و تمامي رزمندگان و ظلم ستيزان از او درس جانبازي و فداکاري آموخته اند.»  (امام حسن و امام حسين عليها السلام، ص120)

طه حسين اديب و نويسنده و ناقد معاصر مصر نيز مي گويد: «از آنجا که حسين (ع) از يک سو، مسئول حفظ دين و از سوي ديگر آزاده و قهرمان است هرگز در قبال بيعت خواهي يزيد، سر تسليم فرود نخواهد آورد پس براي رسيدن به هدف خود، بايد به هرکار مشروعي دست مي زد. بنابراين براي احتراز و دوري از امر بيعت، به کوفه رو آورد و شهادت را بر بيعت با يزيد که به نوعي تاييد ستم هاي او بود، ترجيح داد. (فلسفه عاشورا، ص 61 )

به گمان قوي اگر حسين (ع) در زمان معاويه قيام مي کرد، روشي که معاويه براي درهم شکستن انقلاب او اتخاذ مي کرد، اين بود که قبل از آن که حسين (ع) بتواندانقلاب خود را عملي سازد و قبل از آن که انعکاس و طنين انقلاب او به رغم تمايل معاويه در ادامه سکوت اجتماع  جامعه اسلامي را متلاطم سازد، او را مسموم مي کرد و بدين  وسيله خود را از مهلکه نجات مي داد. (ارزيابي انقلاب حسين (ع)، ص 205 )

بنابراين انگيزه هاي قيام حسيني از ديدگاه محمد مهدي شمس الدين از علماي معاصر شيعه و رئيس مجلس اعلاي شيعيان لبنان را در موارد ذيل مي توان خلاصه کرد:

1- اصلاح وضع پريشان امت: امام حسين (ع) به سبب احقاق حق ملت اسلامي قيام کرد.
2- قيام بر ضد زمامدار ستمگر: وضع ناگوار زمان يزيد طوري بود که زمينه را براي قيام امام حسين (ع) فراهم ساخت.از سوي ديگر وضع رقت انگيز و ذلت بار جامعه اسلامي و عقب ماندگي و محروميت ملت مسلمان را مي ديد و از سوي ديگر، موقعيت عظيم و محبوبيت بي نظير خود را در جامعه اسلامي به خوبي مي دانست. مجموع اين عوامل دست به دست هم داده، او را در برابر يک رسالت تاريخي قرار دادند تا مسيري را براي او نقش بندي کند که مي بايست آن را طي کند. علاوه بر اينها بي بند و باري در حکومت، شکسته شدن حريم اخلاق و فضيلت، تاراج مقدسات و نواميس ديني، و تضييع حقوق ملت … چند ماده اصلي علل قيام حسين (ع) را تشکيل مي داد. (ارزيابي انقلاب حسين (ع) صص 210- 209 )

امام حسين (ع) قصد کربلا کرد تا از يک سو دست به قيام بزند و از سوي ديگر از بيعت با يزد خودداري کند، هرچند که براي او روشن بود که اين قيام و امتناع منجر به قتل او خواهد شد، زيرا اگر او با يزيد بيعت مي کرد يزيد درصدد به وجود آوردن تغييرات اساسي در دين اسلام برمي آمد و بدعت هاي زيادي را بنا مي نهاد، به همين دليل است که گفته اند: حسين خود، خانواده و فرزندانش را فداي جدش کرد وارکان حکومت بني اميه هم جز با قتل او متزلزل نمي شد. (ابوالشهداء الحسين، ص119 – فلسفه عاشورا، ص 117)

بنابراين روزي بايد فرا رسد که حسين (ع) به وظيفه خود جامه عمل بپوشاند؛ و اين روز جز عاشورا کدامين روز مي تواند باشد؟ پس روز عاشورا روز فداکاري است. اگر امروز، روزفداکاري نباشد چه موقع روز آن است؟

حسين براي آن شهيد شد که از روي عقل و درايت کامل و با علاقه به استقبال مرگ رفت، تا فداکاري خود را درحفاظت از دين خدا به اثبات برساند.

حقيقت قضيه براي هر فردي روشن بود که «حسين (ع)» با بصيرت کامل، تنها به جنگ شخصي با یزید نمی رفت بلکه هدفش مبارزه با فکر یزید بود، همان گونه که پدر بزرگوارش با فکر معاویه سرجنگ داشت. (فرزندان پیامبر در کربلا، ص 41)

شایسته است به انقلاب حسین (ع) با جامعیت نگریسته شود، چرا که انقلابی است برای همه انسان هایی که براین سیاره می زیند چه مسلمان، چه غیر مسلمان این انقلاب انقلابی نمونه و الگوست که هیچ رقیب و همانندی ندارد.

حسین کشته شد ولی کلام او رسالتی بزرگ گردید، سرش بریده شد ولی برای همیشه رمز شهادت ماند، خونش به زمین ریخت ولی در عصر خویش و همه عصرها، فریادی شد که در گوش مومنان و مبارزان فر یاد می دارد …. که چشمان خود را باز کنید و به اشراری که شما را محاصره کرده اند بنگرید و عوامل ضعف و تردید و پستی را از درون خویش ریشه کن سازید. (امام حسین در شعر معاصر عربی، ص56)

از دیدگاه حکیم سنایی، عامل و علت پیدایش قیام عاشورا آن بوده است که گروهی دنیا خواه، تاب تحمل شخصیت لامکانی حسین (ع) را نداشتند و به همین دلیل، از آنجا که ظالمان ظلمت پرست، چشم دیدن نور خورشید را ندارند و خفاش وار شبانگاهان بیرون می آیند؛ لذا درصدد برآمدند خورشید وجود امام حسین (ع) را به تاریکی بکشانند تا بدین وسیله در زندگی دیجور خود غوطه ور شوند و هیچ مانعی و رادعي در میان نبینند.

لا مکان گوی کاصل دین این است                         سربجنبان، که جای تحسین است
دشــمنــی حسیــن از آن جستـست                       کـه علی لـفظ لامـکان گـفتست

(حدیقه الحدیقه، ص 66)

سنایی، معرفت یابی به ماهیت قیام عاشورا و شخصیت امام حسین (ع) را در صورتی ممکن می داند که شخص، انقطاع از اغیار را تجربه کند. حسین (ع) دست به تجربه ای زده است که جز میرندگان پیش از مرگ نمی توانند آن را تجربه کنند و به فهم و درک و لمس آن نایل آیند.

سانحه کربلا نقش های فراموش نشدنی را در تاریخ اسلام ثبت کرد. امام عالی مقام، چهارده قرن قبل، از منافع مادی و شخصی خود چشم پوشید و برای سربلندی حق، بقای دین و عظمت انسانی، خود و خانواده اش را فدا کرد و این راه را زنده و جاوید نمود. (روزنامه جنگ، ص25 )

پس از بعثت پیامبر اکرم (ص) عاشورا، بیشترین نقش اصلاحی و بیدار گرانه را در فرهنگ مسلمانان ایفا کرده است. هیچ حادثه ای را هرچند بزرگ و گسترده هم باشد، از نظر تاثیر گذاری مثبت نمی توان با عاشورا مقایسه کرد. عاشورا تنها یک روز نبود که با طلوع خورشید آغاز شود و با غروب آن انجام پذیرد، بلکه نقطه عطف بزرگی در تاریخ بود که از جهت اهمیت، آن را می توان به بعثت خاتم انبیاء (ص) تشبیه کرد. حتی باید گفت، رسالت نبوی هم با قیام افشاگرانه فرزندش حسین (ع)، از گزند تحریف و تخریب معنوی در امان ماند و جادوانه شد؛ آن سخن پیامبر خدا (ص) که با پیش بینی پیامبرانه فرموده است به همین معناست: حسینُ منّی و أنا من حسین. حسین از من است و من نیز از حسینم.

و این حدیث که در حدّ تواتر در کتابهای عاّمه و خاصّه نقل شده است، به هیچ وجه سخنی از سر تعارف نیست که پیامبر (ص) به احترام فرزند دلبندش فرموده باشد؛ چرا که بنا به نصّ صریح قرآن ، پیامبر (ص) از روی علاقه شخصی یا هوای نفس سخن نمی گفت پیامبر(ص) هرچه می فرمود، مورد تأیید او و برای خدا بود.

پیشوای شهیدان (ع) با نهضت جاودانه اش، اسلام محمدي را از دست اسلام ساختگی بنی امیه نجات داد و برای همیشه دکان دین سازان و تحریفگران را تعطیل کرد و از اینجاست که آن سخن سنجیده و بسیار معروف ، میان دانشمندان شهرت یافته است که می گویند: الاسلام نبویّ الحدوث و الوجود، و حسینیّ البقاء و الخلود.

اسلام با پیامبر (ص) پدیدار شد و وجود یافت و با امام حسین (ع) پایدار گشت و جاودانه ماند. (تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین (ع) امام حسین (ع) با عاقبت اندیشی و دقت های مطابق حقیقت و با شناخت کامل از اوضاع سیاسی عصر خویش، برای حفظ آبرو و شرافت اسلام، صيانت از میراث پیامبر (ص) و پدر و برادرش قیام کرد . بعد از شهادتش هم جامعه بیدار گردید و نیز امویان بیشتر احساس خطر کردند و نیز راه و یادش پر فروغ تر جلوه کرد. (زمزمه، ص67 )

نتیجه گیری: انقلاب آگاهانه می تواند ماهیتهای مختلف داشته باشد. اتفاقاً در انقلاب امام حسین (ع) عوامل زیادی موثر بوده است که این عوامل زیاد سبب شده است که نهضت امام ، نهضت چند ماهیتی باشد نه تک ماهیتی.

یکی از عوامل، دعوت مردم کوفه بودکه ماهیت تعاونی به این نهضت میداد. عامل دیگر : تقاضای بیعت بود که ماهیت دفاعی به نهضت می داد. سومین عامل: عامل امر به معروف و نهی از منکر که ماهیت هجومی به این نهضت میداد ، از میان این عامل ها کدام یک ارزششان بیشتر است؟

مطمئناً ارزش این عامل ها در یک درجه نیست هر عاملی یک درجه معینی از ارزش را داراست و به این نهضت به همان مقدار ارزش می دهد. عامل سوم ارزش بیشتری به نهضت حسینی داده است…

عنصر امر به معروف و نهی از منکر به نهضت حسینی ارزش داد و امام حسین هم به آن ارزش داد، امر به معروف و نهی از منکر نهضت حسینی را بالا برد ولی این اصل را به شکلی اجرا کرد و به نحوی اجرا کرد که شأن این اصل بالا رفت و تاج افتخار به سر اصل امر به معروف و نهی از منکر زد.

در نتیجه حسین برای طلب دنیا و مقام و خلافت به سوی کوفه حرکت نکرد بلکه می خواست احکام خدا را به اجرا درآورد و همین عوامل باعث شد تا دست به قیام بزند.

قیام امام حسین (ع) هدف های زیادی داشت که خود امام (ع) آن ها را درقالب پیام های مختلف ، برگرفته از کلام وحی و سیره و سنت پیامبر اکرم (ص) در فرصت های مناسب مدینه ، مکه ، بین راه کربلا یا در کربلا به ویژه شب و روز عاشورا به صورت روشن بارها اعلام کرد از جمله :

الف- برقراری عدالت اجتماعی و عمل کردن به احکام خداوند.
ب- بازگرداندن عزت مسلمانان ، زیرا بعد از رحلت پیامبر گرامی اسلام، عزت مسلمانان که در پرتو اطاعت از آن حضرت به وجود آمده بود ، هر روز تخفیف می یافت.
ج- مبارزه با ستم و ستمگران که در قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفته است.
د- توجه به حقوق و زندگی طبقات پایین جامعه و رسیدگی به نیازمندان و فقیران.

آری! به حق عاشورا یک حماسه بود . بیش از هزار سال از حماسه جاودانه عاشورا می گذرد ، اما هرچه زمان پیش می رود ، صدای عاشورا پرطنین تر به گوش می رسد ؛ صدایی که نهیب بیداری جهان ستم زده و شفای همه رنج های انسانی در همه زمان هاست.

فشرده سخن اینکه اسلام با تشیع و تشیع با عاشورا زنده مانده است و خواهد ماند و تاثیر عاشورا بر تداوم تشیع و تکامل فرهنگی و اجتماعی آن بر کسی پوشیده نیست ؛ این تاثیر تا آنجاست که اگر گفته شود: عاشورا، شهادت ، کربلا ، حسین و زینب بیشترین کلماتی است که در قاموس تشیع به کار رفته است ، مبالغه نخواهد بود. گویی که اصول فرهنگ شیعی در این پنج کلمه ، خلاصه شده است .

ای قهرمان بزرگ و ای نمونه شهامت و ای شهسوار آزاده، ای حسین درود برتو باد، این روح توست که در زیر آفتاب سرزمین خشک و گرم کربلا فنا ناپذیر و تا ابدیت برپاست. ای پهلوان و ای بزرگ قهرمان من حسین سلام همه جهانیان نثار روان تو باد.
————————————————————————————————————————————
منابع :
1- ابوالشهداء الحسین ، عباس محمود عقاد ، مطبعه سعد ، قاهره ، 1959 م .
2- امام حسین از دیدگاه دانشمندان شرق و غرب و علمای اهل سنت ، احمد رگنی ، چاپ کوثر، 1386 .
3- امام حسین (ع) و ایران ، کورت فریشلر، ترجمه ؛ ذبیح الله منصوری ، انتشارات جاویدان ، چاپ دوم ،1355 .
4- امام حسن و امام حسین علیهماالسلام ، علامه سید محسن امین ، انتشارات تهران ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ،چاپ ششم ،1369 .
5- امام حسین در شعر معاصر عربی ، دکتر انسیه خزعلی ، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، چاپ اول ، 1383 .
6- ارزیابی انقلاب حسین (ع) ، محمد مهدی شمس الدین ، ترجمه مهدی پیشوایی ، انتشارات توحید قم ، 1362 .
7- تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین (ع) ، محمد صحتی سردرودی ، انتشارات امیر کبیر، تهران ، چاپ دوم ، 1383 .
8- حدیقه الحدیقه ، مجدودین آدم سنایی ، به کوشش مدرس رضوی ، انتشارات دانشگاه تهران ، 1359 .
9- روزنامه جنگ ، عاشورا در سرزمینهای ایران و شبه قاره هند .
10- زمزمه (فصلنامه تخصصی مادحان و شاعران آیینی ) ، انتشارات خیمه ،قم ، 1387 .
11- سیاست الحسینیه ، ماربین (مارتین ) آلمانی ، چاپ تهران ،1328 ق .
12- فرزندان پیامبر در کربلا ، خالد محمد خالد ، ترجمه حسن فرامرزی ، ابن سینا ، تهران ،1347.
13- فلسفه عاشورا از دیدگاه اندیشمندان مسلمان جهان ، بخشعلی قنبری ، نشر بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی ، چاپ اول .

منبع : شيعه آنلاين

ارسال نظر برای این مطلب مسدود شده است.