امروز امروز : یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Sunday, Apr 28, 2024 آخرین بروز رسانی آخرین بروز رسانی: ۸ بهمن ۱۳۹۳ [اخبار امروز: 0]
درباره ما تبلیغات در سایت ارتباط با ما فراخوان همکاری خروجی RSS

تبلیغات اینترنتی رایگان در استان مرکزی و اراک

بخش ویژه پایگاه های اینترنتی *** همه تبلیغات

تخفیف ویژه تبلیغات در پربازدیدترین سایت استان مرکزی

شرایط و تعرفه تبلیغات *** مشاهده آگهی ها و نیازمندیها

برای آنها که حرفه ای اخبار را دنبال می کنند

راهنمای استفاده از خبرخوان *** نسخه سریع مرکزی دیلی



خبرنگار ، مجيزگو ی يا منتقد؟!

کد مطلب: 13824 | تاریخ ارسال: 15 آگوست 2010 | چاپ صفحه

هر ساله روز خبرنگار به روز بي نتيجگي مطالبات اين قشر بيشتر مي ماند تا روزي كه از تلاش هاي آنها قدرداني و تشكر شود. 17 مرداد، هر ساله تنها فرصتي است كه براي خبرنگاران ايجاد مي شود تا مشكلات و مطالبات خود را فارغ از مشكلات جامعه و ساير اقشار بيان و مطرح كنند

.البته اين روند نه تنها به كاهش مشكلات اين صنف منجر نشده است كه بر مشكلات و موانع پيش روي اين قشر افزوده است؛ تا جايي كه امسال بيشترين تعداد روزنامه نگار بيكار و مهاجر را در كشور داشته ايم.

به گزارش مركزي ديلي ، عطرياس سعي كرد تا با برگزاري ميزگردي با عنوان «خبرنگاران، مجيزگوي يا منتقد» و با حضور مجيد نيك عهد، مدير اجرايي هفته نامه نامه امير، سيد محسن موسوي خبرنگار روزنامه رسالت و آرش عبدي خبرنگار خبرگزاري ايسنا، صريح و بي پرده به بررسي مشكلات اين صنف و وضعيت نشريات محلي در استان بپردازد.
در جوامع در حال توسعه چه مشكلاتي بر سر راه خبرنگاران و نشريات محلي وجود دارد؟
موسوي: وقتي رسانه ها و خبرنگاران ايران را با كشورهاي توسعه يافته قياس مي كنيم تفاوت هايي مشاهده مي شود، دغدغه هايي كه در حال حاضر در كشور ما وجود دارد با دغدغه هاي يك خبرنگار در اروپا و مناطق ديگر متفاوت است. مهمترين مشكل، درگير بودن هفته نامه ها با مسائل اقتصادي است. متاسفانه آيين نامه هايي كه براي صدور مجوز وجود دارد، مناسب نيست. به عنوان مثال مدير مسئولان براي تامين منابع مالي مجبور مي شوند نشريه را به منابع قدرت متصل كنند، چه بسا كه اين منابع قدرت و اقتصادي از نشريه خواسته هايي داشته باشند كه در آينده، در خط مشي نشريه تاثير بگذارد. متاسفانه در استان مركزي، اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي فقط به دنبال توسعه كمي نشريات است و صلاحيت هاي اوليه فرد برايشان مهم نيست و يك فرد با هر مشخصه و گرايشي موفق به اخذ مجوز مي شود. دومين مشكل در بحث كادر اداري و خبرنگاري مي باشد. خبرنگاران تخصصي نيستند و مجبورند كار اداري، خبري و رپورتاژ را در كنار هم انجام دهند.نشريات محلي به دليل عدم توانايي حمايت مالي از خبرنگاران خود، از افرادي استفاده مي كنند كه با كمترين هزينه بيشترين سود اقتصادي را براي نشريه داشته باشند، تا زماني كه اين معضل در مطبوعات استان حل نشود، نمي توانيم نشريه اي داشته باشيم كه از نظر اقتصادي مستقل باشد و بتواند منتقدانه كار خود را پيش ببرد.
زماني هم كه نشريه منتقد نباشد، وارد حاشيه خواهد شد كه اين امر با روحيه خبرنگاري و اطلاع رساني فاصله دارد. سومين مشكل، نظارت ضعيف اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي بر عملكرد مطبوعات محلي است. اداره ارشاد فقط در آستانه روز خبرنگار 2 يا 3 جلسه تشكيل مي دهد و اهالي رسانه و خبر را دعوت مي كند آن هم به خاطر اهداف خودش كه به مناسبت روز خبرنگار براي ارشاد حاشيه و مشكلي پيش نيايد.
مدير كل فرهنگ و ارشاد اسلامي هيچ بازديدي از دفتر نشريات ندارد. ارزيابي دفاتر نشريات استان براي اداره فرهنگ و ارشاد استان معنا ندارد، بحث تحليل محتوا ساليان سال است كه در ارشاد و بخش هاي تصميم گير استان تعطيل شده است و ما شاخصي براي ارزيابي نشريات محلي نداريم.مشكل ديگر خبرنگاران و مدير مسئولان اين است كه از ابتدا مواضع خود را به صورت شفاف در استان مشخص نكرده اند، به طوري كه شاهد بوده ايم با تغيير دولت ها، برخي هفته نامه هاي استان مركزي كه ادعاي اصلاح طلبي داشتند، تغيير موضع داده و به بنگاه اقتصادي تبديل شده اند.
عبدي: مشكل اصلي در اين حوزه، عدم قانونمندي است. به علت نبود قوانين مشخص، هركسي مي تواند به راحتي به اين عرصه وارد شود. مدير مسئولان فعاليت با اين ساختار را ترجيح مي دهند، چرا كه پول كمتري به خبرنگار پرداخت مي كنند. هر چه جلوتر مي رويم خبرنگار كيفي كنار مي رود و اكثرا رپورتاژ بگير مي شوند، از سوي ديگر اغلب روابط عمومي ها گرايش به جناح هاي خاصي دارند و گروه بندي خاصي تشكيل مي دهند، در حالي كه روابط عمومي بايد پلي باشد تا گردش اطلاعات به وجود آيد. مشكل ديگر سياست زدگي بيش از حد است. عدم اظهارنظر كارشناسي كار را ضعيف مي كند و باعث شده تا كار حرفه اي ارائه ندهيم.
نيك عهد: عمده ترين مشكل نشريات در استان، دور شدن مديران نشريات از مردم و اتصال بيشتر به دولت است. ما هميشه عادت كرده ايم كه ساده ترين راه را براي رسيدن به آنچه مي خواهيم پيدا كنيم و فراموش كرده ايم كه وظيفه مطبوعات چيست. وظيفه مطبوعات به دليل وجود اين راه ميانبر گم شده است. وظيفه مطبوعات آگاهي بخشي است و اينكه به مردم بگويند چه اتفاقي در شهرستان و استان افتاده است ولي متاسفانه به خاطر رسيدن به اهداف مالي، اين وظيفه زير پا گذاشته شده است و با يك رپورتاژ كه به جرات مي گويم 80 درصد مطالب آن دروغ و كذب محض است، واقعيت طور ديگري جلوه داده مي شود. رپورتاژ سم مهلك مطبوعات است اگر روزي بخواهيم كار مطبوعاتي را به شكل واقعي خودش انجام شود، بايد رپورتاژ را ممنوع كرد. چرا در استان مركزي هيچ نشريه اي به درآمد فروشش اكتفا نمي كند؟ در اين شهر با هزاران خبر فرهنگي، سياسي، اقتصادي، ورزشي و… مواجهيم و مي توان اخباري را درج كرد كه هر كدام خواننده خاص خودش را داشته باشد. مديران مسئول به مردم متكي نيستند و مطالب را دلخواه مردم منتشر نمي كنند. اگر مي خواهيم موفق شويم بايد با مردم باشيم، روزنامه اي كه راه مردم را پيش نگيرد قطعا سقوط خواهد كرد. اعتقاد به كار مطبوعاتي روز به روز ضعيف تر و كمرنگ تر مي شود. زماني گفته مي شد مطبوعات ركن چهارم دموكراسي است اما آيا الان اجازه مي دهند كه آن ركن فعاليت واقعي خود را انجام دهد يا با بيان يك كلمه از آن نشريه شكايت مي كنند!
در جامعه كنوني هر شهروند، يك خبرنگار است. با توجه به اين مسئله حقوق خبرنگاران كجاست؟ با توجه به افزايش چشمگير تحولات، چه تعاملي بين خبرنگاران و شهروندان وجود دارد؟
موسوي: در جامعه ما، متاسفانه خبرنگاران به دليل تحت فشار بودن، بسياري از مسائل را نمي توانند بيان كنند، از اين رو وجهه خبرنگاران در كشور و استان چهره مناسبي نيست، سوالات بسياري است كه شهروندان از خبرنگاران مي پرسند اما خبرنگاران يا جواب قانع كننده اي ندارند يا از ارائه جواب بنا به دلايلي معذور هستند. در سال هاي اخير سوالات بسياري براي شهروندان ايجاد شده كه از خبرنگاران به عنوان رابط حكومت و مردم پرسيده مي شود و شهروندان سوالي را كه از رئيس جمهور، وزير، استاندار، فرماندار و… نمي توانند بپرسند از خبرنگاران به دليل آنكه به مسئولان دسترسي دارند مي پرسند. اكنون خبرنگاران در ميان شهروندان به عنوان پيام رسان واقعي مطرح نيستند. به علت اينكه خبرنگاران پاسخ مناسبي براي سوالات شهروندان ندارند، ارتباط خوبي بين اين دو قشر وجود ندارد. هميشه بايد اطلاعات درست را خبرنگاران به شهروندان بدهند اما در حال حاضر بنا به دلايل مختلف نمي توان اين كار را انجام داد. اميدوارم در آينده راهي در نظر گرفته شود تا بتوانيم به سوالات شهروندان به صورت شفاف پاسخ دهيم. دنياي فعلي، دنياي لحظه و ثانيه است كه با يك دكمه مي توان به دورترين نقطه جهان متصل شد. خبرنگاران بايد به جديدترين امكانات و ابزار روز دسترسي و بنگاه اطلاع رساني قوي داشته باشند تا خبر را به سرعت بتوانند مخابره كنند. متاسفانه خبرنگاران ما به اين تجهيزات دسترسي ندارند.
عبدي: مگر خبرنگاران حقوقي هم دارند كه اعاده كنند! مگر حقوقي قابل احترام براي خبرنگاران در نظر گرفته شده است؟ اصولا در فضايي هستيم كه چه بنويسيم و چه ننويسيم متهم هستيم.
نيك عهد: خبرنگار واسطه اي است كه با توجه به خواسته اي كه خوانندگانش دارد، خبر تهيه مي كند. در بحث خبر، نبايد در نشريه سلايق شخصي مدنظر قرار گيرد. نقد و تحليل، كار خبرنگار نيست، كار تحليل گر است، اما متاسفانه تحليل و نقد و تهيه خبر توسط خبرنگاران انجام مي شود، اينجاست كه در بخش نشريه و محتواي آن با مشكل مواجه مي شويم. ما به عنوان خبرنگار منابع خبري داريم، بخشي از منابع خبري ما مي تواند شهروندان باشند. ما از شهروندان نيز بايد به عنوان منبع خبري خوب و قابل اتكا استفاده كنيم، ضمن اينكه بايد به دانش روز نيز متكي باشيم. عدم ارتباط با اينترنت يك بي سوادي مطلق براي خبرنگار است.
از ديدگاه شما خبر چيست و مرز بين خبر و امنيت كجاست؟
موسوي: همه كشورها بلا استثناء حتي آزادترين كشورها، امنيت را از مقوله هاي مهم خود مي دانند. كشورهاي دنيا به خبرنگاران اجازه نمي د هند كه در مسائل امنيتي دخالت كنند و هميشه مرزي تحت عنوان خط قرمز وجود دارد. مسلما ممكن است آنچه در كشور ما خط قرمز باشد، در كشور ديگر نباشد. در قانون مطبوعات ديگر كشورها اولين موضوعي كه به مطبوعات گوشزد شده حفظ حريم هاست. در كشورهاي در حال توسعه دست خبرنگار بسته است و با عنوان مسائل امنيتي اجازه نمي دهند خبرنگار شفاف اتفاقات را به مردم بازگو كند. اگر اخبار به صورت شفاف به مردم گفته نشود از كانال هاي غيررسمي به صورت شايعه به گوش مردم خواهد رسيد كه اين براي حكومت و مسئولان امنيتي هزينه بيشتري دارد. امنيت بايد در چارچوب قانون باشد و نبايد يك موضوع را آنقدر امنيتي كرد كه به صورت شايعه منتشر شود چرا كه اينها همه ضد امنيت است. خبري كه مي تواند در مدت كمتر از نيم ساعت به گوش مردم برسد چرا از سوي خود مسئولان اطلاع رساني نمي شود. من براي مقوله امنيت ارزش قائلم و اعتقاد دارم امنيت بايد در چارچوب مشخصي باشد. مسئولان بايد بدانند كه اخبار خوب و جذاب را نبايد به اسم امنيت سوزاند و بايد اجازه دهند اخبار بين مردم منتشر شود.
عبدي: اگر امنيت وجود نداشته باشد، خود ما رسانه ها بيشترين آسيب را خواهيم ديد، مهمترين نياز يك نشريه، وجود امنيت است. اخباري را كه ما در مورد وقايع مهم پوشش مي دهيم، سايت هاي بيگانه ديگر در آن زمينه كار نخواهند كرد. اگر در فضاي ما شفافيت بيشتر شود و مسائل در راستاي قانون مطرح شود خيلي راحت تر مي توانيم كار كنيم.
نيك عهد: جايي كه امنيت نباشد نمي توان كار كرد، ولي اينكه خبر را امنيتي كنيم بحثي است كه من به شخصه مخالفم. خطوط قرمز در قانون مطبوعات تعريف شده است اما متاسفانه هر اداره و هر مسئولي براي خود خط قرمزي جداگانه دارد و خطوط قرمز را هر طور كه دوست داشته باشند ترسيم مي كنند. اين بدترين شيوه كار كردن مسئولان است كه هر چيزي را با نگاه امنيتي ببينند. اگر به نشريه اي مجوز صدور داده شده است، حتما مدير مسئول آن مورد اعتماد بوده و با عبور از فيلترهاي مختلف، مجوز صادر شده است. پس با اين تفاسير نبايد براي آن نشريه هر روز يك برنامه چيده شود. اگر به آزادي و گردش جريان اطلاعات واقعا اعتقاد داريم ديگر نبايد شاهد اين برخوردها باشيم و اگر مسئولان به اين آزادي اعتقاد ندارند، اعلام كنند كه دموكراسي وجود ندارد.
محتواي نشريات را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ آيا نشريات محلي با توجه به سبك نوشتاري خود توانسته اند معضلي را در استان برطرف كنند؟
موسوي: شاخص اين است كه هفته نامه ها و نشريات محلي اتفاقاتي كه در هفته روي داده است را مورد تحليل قرار دهند، با توجه به اينكه بررسي محتواي نشريات يكي از وظايف اصلي هفته نامه هاي محلي است اما متاسفانه در نشريات استان مركزي اتفاقات هفتگي بسيار كم مورد تحليل قرار مي گيرد. گرچه در برخي هفته نامه هاي معدود مطالب انتقادي و سازنده زيادي وجود دارد اما آنها هم تحليلي از اتفاقات هفته ندارند. انتظار من از هفته نامه هاي محلي اين است كه علاوه بر اطلاع رساني كه انجام مي دهند اتفاقات استان مركزي در هفته را مورد تحليل و بررسي قرار دهند. نكته ديگر آنكه بايد معضلات و مشكلات را بدون قصد و غرض دنبال و براي حل آنها نشريات با يكديگر به طور هماهنگ و يكپارچه عمل كنند. اگر هفته نامه هاي محلي يكپارچه و هماهنگ عمل كنند، مي توانند تاثيرگذاري بيشتري داشته باشند. متاسفانه در هفته نامه هاي محلي استان مركزي همدلي وجود ندارد. زماني هم كه همدلي نباشد نمي توان موضوع واحدي را پيگيري كرد و تاثيرگذار بود. آرزوي من اين است كه فرهنگ تملق و چاپلوسي در هفته نامه هاي استان از بين برود. زماني كه در نشريات فرهنگ وابستگي باشد، پيشرفتي نخواهيم كرد.
عبدي: زماني كه بحث رپورتاژ به ميان مي آيد اساسا نبايد انتظار كار كيفي داشت. در واقع از ميان نشريات و هفته نامه هاي محلي كه در استان چاپ مي شود به غير از تعداد معدودي، مابقي نشريات قابليت مطالعه كردن را هم ندارند. در كنار تمام ضعف هايي كه نشريات استان دارند در مواردي هم توانسته اند تاثيرگذار باشند. در برخي موضوعات هم بدعت گزاري هايي صورت گرفته است كه بسيار مفيد بوده اند. برخي نشريات هم مسائل را به طور تخصصي مورد بررسي قرار داده و در حوزه تحليل مسائل سياسي كار موثري را انجام داده و توانسته اند تاثيرگذار باشند.
نيك عهد: نشريه اي كه تمام آن رپورتاژ است، فاقد هرگونه تاثيرگذاري است. زماني كه با پرداخت مبلغي تيتر هفته نامه اي تغيير مي كند، قطعا آن نشريه تاثيرگذار نخواهد بود. نشريه زماني تاثيرگذار است كه مخاطب داشته باشد و مخاطب هم به آساني به دست نمي آيد، براي نشريه يك نفر مخاطب بسيار ارزشمند و اضافه كردن يك مخاطب يكي از سخت ترين كارهاي نشريات است. در حال حاضر نشريه اي در استان نداريم كه آمار دقيق مخاطبان خود را داشته باشد. هنگامي كه به صورت كيلويي نشريه به دكه هاي روزنامه فروشي تحويل داده مي شود هيچگونه تاثيرگذاري نمي تواند داشته باشد.زماني نشريه تاثيرگذار است كه به دست مخاطبان برسد و خوانده شود.
با توجه به شرايط و مشكلات موجود آيا خبرنگاران مي توانند به طور حرفه اي عمل كنند يا گاها خبرنگاري مي بايست شغل دوم و سوم آنها تلقي شود؟
عبدي: با توجه به تجاربي كه در اين چند سال داشته ام معتقدم نمي توان به شغل خبرنگاري به عنوان شغل اول نگاه كرد، چرا كه جداي از مشكلات مالي كه وجود دارد ما هيچكدام از امنيت شغلي، روحي، رواني و حتي گاهي اوقات جاني هم برخوردار نيستيم. در واقع مي توان گفت فاكتورهاي اوليه براي شغل خبرنگاري به عنوان شغل اول وجود ندارد.
نيك عهد: به نظر من كسي كه در اين حيطه با علاقه وارد و آموزش هاي كافي را ببيند مي تواند موفق شود. اما متاسفانه در جامعه ما هيچ چيز سر جاي خود قرار ندارد به عنوان مثال در برخي از نشريات هيچكدام از خبرنگاران مدرك تحصيلي مربوطه را ندارند. اما با اين حال خبرنگاري را عليرغم اوضاع و احوالي كه در زمينه هاي تامين مالي، جاني، رواني و… وجود دارد، حباب روي آب مي دانم كه در يك لحظه ممكن است از بين برود، بنابراين نمي توان خيلي به اين شغل اتكا كرد. با نگاهي اجمالي متوجه مي شويد كه تمامي مديران نشريات استان و كشور شغل دوم و سوم آنها روزنامه نگاري و كار مطبوعاتي است و روز به روز هم اين مسئله بدتر مي شود. ضمن اينكه حرف هاي بزرگي شنيده مي شود و وعده هاي بزرگي داده مي شود. به طور مثال هنگامي كه هنوز بيمه عادي خبرنگاران درست نشده است، وعده بيمه تكميلي داده مي شود. كار خبرنگاري جرات فراوان مي خواهد چرا كه خبرنگار بايد جرات اينكه با عالم و آدم مجادله كند را داشته باشد از سوي ديگر اگر همين ميزان سرمايه فكري و مالي و پشتوانه اجتماعي كه يك خبرنگار دارد در يك مسير اقتصادي سرمايه گذاري شود، بسيار موفق تر خواهد بود.
موسوي: بهتر است مسئولان وعده پوچ به خبرنگاران ندهند. متاسفانه خبرنگاران چوب دو سر طلا هستند و بسياري از مردم به اشتباه فكر مي كنند كه خبرنگاران از رفاه و امكانات، روابط و ضوابط بسيار خوبي بهره مندند. براي ما خوشايندتر است كه در روز خبرنگار شاخه گلي تقديم خبرنگار شود، تا اينكه گفته شود 30 ميليون تومان به خبرنگاران اهدا مي شود، اما عملا اينگونه نشود. شغل اول خبرنگاران خبرنگاري نيست چرا كه اگر قرار باشد خبرنگاري شغل اول باشد خبرنگاران گرسنه مي مانند. حتي مدير مسئول قدرترين نشريات كشوري هم خبرنگاري شغل دوم او به حساب مي آيد. در واقع بايد گفت اگر عشق به كار نبود بسياري از هفته نامه ها تعطيل مي شدند. متاسفانه برخي از همكاران براي تامين امر معاش خود مجبور مي شوند به شغل هاي دوم و سوم روي آورد كه اين مسئله به شرافت حرفه اي و خبري لطمه مي زند.
خود سانسوري در نشريات محلي تا چه اندازه خود را نشان مي دهد؟ آيا خبرنگاران مي توانند آنچه كه در ذهن دارند را بيان كنند، يا به دلايل ضعف ساختاري كه وجود دارد دچار خود سانسوري مي شوند؟
موسوي: قطعا خودسانسوري وجود دارد. خبرنگار مجبور است براي آنكه با مشكلي مواجه نشود و در دستگاه قضايي شاكي پيدا نكند، خود پيش از آنكه خبر را به بنگاه خبري برساند، قسمتي از اين خبر را حذف كند تا مبادا شغل خود را از دست دهد. به دليل اينكه فضاي باز اطلاع رساني و گردش اطلاعات و اخبار در كشور ما شفاف نيست و وجود ندارد، خبرنگاران عليرغم ميل باطني خود مجبورند خود سانسوري داشته باشند و همه آنها چه آنان كه منتقد دولتند و چه آنان كه حامي دولتند، مجبورند براي آنكه خبري كه تهيه مي كنند، تبعاتي برايشان نداشته باشد خودسانسوري را داشته باشند اين يك آفت بزرگ براي نشريات محلي است.
عبدي: در جامعه ما عملكردها در حيطه قانون نيست و با مسائل قانونمدارانه برخورد نمي شود. زماني كه قانون مطبوعات وجود دارد، سانسور را بي معنا مي كند. چرا كه تكليف روشن است و نشريه اي كه براساس قانون مطبوعات عمل نكند خلافكار است و محاكمه مي شود و يا اگر براساس قانون رفتار كرد بايد اجازه نوشتن به او داده شود خودسانسوري يكي از بخش هاي لاينفك كار ما به حساب مي آيد و اگر نباشد دلمان براي آن تنگ مي شود.
نيك عهد: خودسانسوري اگر از ترس عقوبت يا تخطي از قانون باشد مقداري منطقي به نظر مي رسد. عقل سالم حكم مي كند انسان به جايي كه براي او خطر ناك است، وارد نشود. در استان بيشتر خودسانسوري ها از ترس تامين منافع مالي ناشي مي شود، اين آفت و مشكل نشريات محلي است.
تعامل ميان رسانه به عنوان مسئول، اداره ارشاد به عنوان متولي و خبرنگار چگونه بايد تعريف شود؟
نيك عهد: در خصوص اداره ارشاد كه شما از آن به عنوان متولي نام برديد بايد ديد كه اين متولي براي خبرنگاران چه كارهايي را انجام داده است. اداره ارشاد فاقد كارشناس است و متاسفانه كارشناس مطبوعات صرفا براساس اينكه فرد روزنامه اي را مطالعه كرده است، تعيين مي شود. اگر به كارشناس مطبوعات مراجعه كنيد مي بينيد كه حتي قانون مطبوعات را هم مطالعه نكرده است. از سوي ديگر به طور مثال ديده نشده است كه يكبار يكي از كارشناسان مطبوعاتي ارشاد به يكي از نشريات سر بزند و محتواي آنها را مورد تحليل قرار دهد. در حالي كه از وظايف كارشناسان مطبوعات است كه در دفاتر نشريات سركشي كنند اما تا به حال چنين اتفاقي رخ نداده است. تعامل ارشاد و مطبوعات بايد دو سويه باشد. ما توقع داريم همانگونه كه نشريات مشكلات جامعه را مطرح مي كنند نقايص نشريات هم بايد به آنها گوشزد شود.
موسوي: اين اداره در بسياري از مباحث شفاف سازي نمي كند. هيچ سالي مسئولان اداره كلارشاد نيامده اند در تابلوي اعلانات اعلام كنند كه ريز يارانه تخصيصي به مطبوعات محلي استان مركزي چه مقدار بوده است؟ بايد شاخص هاي ارشاد براي گرفتن يارانه، شفاف، مشخص و اعلام شود و سپس ليست هفته نامه هايي كه براساس آن شاخص هاي يارانه دريافت كرده اند اعلام شود.
متاسفانه آيتم هاي تخصيص يارانه نه تنها اصلا رعايت نمي شود بلكه اين كار براساس معيارها و سليقه هاي شخصي صورت مي گيرد و نه براساس كارشناسي.
اداره فرهنگ و ارشاد نبايد بين خبرنگاران تبعيض قائل شود و تحت فشار مقامات بالا براي خبرنگاران تصميم بگيرد بلكه بايد با نشريات تعامل داشته باشد. اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي خود مشكل ساختاري و نقص كارشناسي دارد. تنها چيزي كه در اداره ارشاد وجود ندارد، كار كارشناسي است نه فقط در خصوص مطبوعات بلكه در زمينه هاي ديگري همچون موسيقي، هنرهاي تجسمي و… كارشناس وجود ندارد. در حال حاضر ارشاد بانك اطلاعاتي خبرنگاران هم ندارد و اگر از آنها پرسيده شود كه چه تعداد خبرنگار در استان فعاليت مي كنند، اطلاعي ندارند با اين ساختار چگونه مي توان توقع داشت كه اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي به عنوان متولي مطبوعات، جوابگوي مطبوعات باشد و از آنها حمايت كند. خبرنگاران، اداره ارشاد و مطبوعات بايد تعامل داشته باشند اين جزء لاينفك كار خبرنگاري است. اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي بايد در چارچوب قانون از خبرنگارانش دفاع كند و اگر شكايتي از هفته نامه اي مطرح شد بلافاصله از مدير مسئول آن نشريه حمايت كند.
موسوي: تحليل محتوا كاري است كه با شش ماه و يكسال نمي شود آن را انجام داد بلكه ممكن است سه يا چهار سال به طول بيانجامد حداقل يك كار تحليل محتوايي مطبوعات به چهار كارشناس، فوق ليسانس و دكترا نياز دارد كه در كنار هم روش هاي مختلف را بررسي كنند. خانه مطبوعات ما كجاست؟ وعده اي كه راجع به خانه مطبوعات داده مي شود به چه سرانجامي رسيد؟ چه زماني مي خواهند خانه مطبوعات را از دولتي بودن خارج كنند؟ از ديد ما در حال حاضر خانه مطبوعات غصب شده است. اگر خبرنگاران به داد خودشان نرسند و فكر چاره اي نكنند واقعا اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي تا ابد الدهر با ساختار موجود، هيچ كاري براي خبرنگاران انجام نمي دهد.
مطالبات و مشكلات صنفي و همچنين اتحاد و همدلي خبرنگاران را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
نيك عهد: وجود يك صنف قوي بدون حضور نيروي دولتي و بدون اعمال نظر و نفوذ سازمان ها و ارگان ها براي اين صنف لازم و ضروري است اما متاسفانه سياست دولت آنقدر در اين باره ناكارآمد بوده است كه منجر به تعطيلي تنها صنفي كه در استان مركزي فعال بود، هم شده است. پس از آن هم كسي پيگير فعاليت مجدد و آزاد اين صنف نبوده زماني كه اين صنف وجود داشت كارهاي بزرگي را براي خبرنگاران انجام داد، از جمله خريد خانه مطبوعات بود كه با تلاش توانستيم آن را خريداري كنيم كما اينكه هيچ وقت نتوانستيم در آن مستقر شويم. اگر صنفي وجود داشته باشد اتحاد و همدلي را حتي به طور حداقلي به وجود مي آورد. پس از تعطيلي اين صنف شاهد آن هستيم كه سال به سال، روز خبرنگار دولتي تر برگزار مي شود.
عبدي: بعضا در برخي از نهادهاي دولتي ديده مي شود كه مسئولان حراستي آن اداره با خبرنگاران رفتارهاي زشت و زننده اي دارند. اگر خبرنگاران مشكلي داشته باشند بايد به چه مرجعي مراجعه كنند تا از آنها دفاع شود؟
چه كسي بايد از حق خبرنگاران دفاع كند؟ اصولا ما كار خاصي از ارشاد نديده ايم، بلكه ارشاد ارگاني است كه دچار روزمرگي شده است در حالي كه كار فرهنگي كاري است كه نياز به جذابيت و تنوع دارد، اما در اين زمينه هيچ اقدامي را از ارشاد نمي بينيم در واقع ارشاد ارگاني است كه بي انگيزگي از سر و روي آن مي بارد.

ارسال نظر برای این مطلب مسدود شده است.