امروز امروز : جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ / Friday, Mar 29, 2024 آخرین بروز رسانی آخرین بروز رسانی: ۸ بهمن ۱۳۹۳ [اخبار امروز: 0]
درباره ما تبلیغات در سایت ارتباط با ما فراخوان همکاری خروجی RSS

تبلیغات اینترنتی رایگان در استان مرکزی و اراک

بخش ویژه پایگاه های اینترنتی *** همه تبلیغات

تخفیف ویژه تبلیغات در پربازدیدترین سایت استان مرکزی

شرایط و تعرفه تبلیغات *** مشاهده آگهی ها و نیازمندیها

برای آنها که حرفه ای اخبار را دنبال می کنند

راهنمای استفاده از خبرخوان *** نسخه سریع مرکزی دیلی



در درون کعبه رسم قبله نیست…

کد مطلب: 49734 | تاریخ ارسال: 29 نوامبر 2012 | چاپ صفحه

به قول آوینی کربلا آزمونی است که تا کسی را در آن نیازمایند، از دنیا نخواهند برد.

به قول آوینی کربلا آزمونی است که تا کسی را در آن نیازمایند، از دنیا نخواهند برد.

در این بحری که این عالم کف اوست و در این بستان اولوهی عاشورا، سخن هر موجی، صدای تازه ای از دریا و دریا صفتان است. به قول آوینی کربلا آزمونی است که تا کسی را در آن نیازمایند، از دنیا نخواهند برد. پس باید دانست که در این دریای پر حادثه کدام موج، از کربلای زیست ما آمده تا محک مان بزند. برای این دریابانی علاوه بر عنایت ناخدایی که هدایت و حریت در کف اوست، بصیرت تشخیص حق در زمان وارونگی اش هنر بزرگی است.
حسینیان بلاجویند نه بلاکش:
جامعه انسانی ناظر به حکمت عاشورایی چند دسته است. اکثریتی که انسان های معمولی زمانه خویشند. غم نان می خورند و در فکر لباسی برای پوشاندن بر تن نیازهای خویشند. اینان در هر عصر کوفیان خانه نشین و بی خبر از کربلا هستند. بلاکشی یعنی آنچه که از غم رزق و خانه و مسکن و مرکب نصیب آنهاست. دسته دوم اقلیتی جاه طلب، سخت کوش و حریصی هستند که جان را در راه طبع زاغ صفت و طماع خود قربانی می کنند. همیشه در دسترس هستند و کوتاه پروازند. عمر طولانی خود را مرهون پست نشینی ها و مردارخواری هایند.
و دسته سوم نه بلاکش بلکه بلاجویند. حتی اگر حقیقت را در میان آتش بیابند بی درنگ دست در هیمه هم می کنند. چون عقاب صفتان بلند پروازند و گرچه عمر کوتاهی دارند. اما در همین سفر زودرس خود تیزبین هستند و شکار گرم از بیشه حقیقت صید می کنند.
صید هر روزه به دست آمده زود
مگر آن روز که صیاد نبود
در میان این عقاب صفتان باز قلیلی هستند که ریسمان محکم الهی را در دست دارند. هم دیندارند و هم آزاده. بر رخ دل خال دین دارند و ندای «فدخلوها خالدین» را در گوش می شنوند. از این جماعت جگر دار و شیر مرد، در هر عصر جز 72 تن نمی توان یافت.
ای شما را بر رخ دل خال دین
جنت اینک فدخلوها خالدین
گذر از قبله و قدم نهادن در وادی خدایی:
چرا حسین حج را نیمه تمام گذاشت و راهی نینوا شد؟ به راستی خداوند نمی توانست با سپاه غیب خویش حریم کعبه را از تعرض امویان حفظ کند؟ و یا اینکه حسین در میان به جای آوردن فرایض شریعت به اشتیاق و طلب خویش قبله را رها ساخت تا وارد کعبه امن الهی گردد؟ جایی که شریعت و طریقت به هم می آمیزد. آنجا که حسین در کارزار ظهر عاشورا و در میان باران تیر و نیزه اگرچه از نماز ظهرش نمی گذرد باری خشک لب هم نمی ماند و خون خاندانش را برای خدا شراب طهور می سازد. کربلا کعبه ای است که در آن رسم قبله نیست. و موج زند در دل خون پیش پای خداست.
عاشقان را هر نفس سوزیدنیست

بر دِه ویران، خراج و عُشر نیست

 

گر خطا گوید، و را خاطی مگو

وربود پر خون شهید، او را مشو
خون شهیدان را ز آب اولی تر است

این خطا از صد ثواب اولی تر است
در درون کعبه رسم قبله نیست

چه غم ار غواص را پاچیله نیست

ملت عشق از همه دینها جداست

عاشقان را مذهب و ملت خداست
لعل را گر مُهر نبود، باک نیست

عشق در دریای غم، غمناک نیست

 

چرا قیام؟
اما چه می شود که حسین از امر به معروف و نهی از منکر با رویکرد عرضه صالحانه دین عبور می کند و دست به تیغ می برد؟ در کدام شرایط جهاد بر ناعدالتی های اموی زمانه واجب می گردد که حسین را پس از خلق حماسه حریت، راهی صراط سبز شهادت می سازد؟ در شرایطی که ناعدالتی و کفر به دین حقیقی، نه در یک فرد و بلکه به صورت سیستمی در ریشه نهال یک حکومت و یا جریانی چون کرم های انگلی، لانه می کند و فسادش قریب به ویرانی باغستان عدالت و لطایف قرایب دین می شود.
آزادی و آزادگی:
پیام حسین به تمام عالم بشریت تیزهوشانه ترین و سرمدی ترین عبارت عاشوراست. حسین با شعار آزادگی از حماسه کربلا یک فرهنگ جهانی می سازد. که هیچ کس به بهانه نامسلمانی و بی دین بودن از مسئولیتی انسانی در قبال آن در امان نیست.

 

بر کف صورت های عالم، اهل صفا شدن، درِ زندان گشودن، به سوی اصل ضیاء، بصیرت و عقلانیت و عشقی برآمده از حریت را می طلبد. این خصایص گوهرین در هر عصر جز در اقلیتی مهجور و خاص نمود نمی یابد.

در آن بحرید کاین عالم کف او است

زمانی بیش دارید آشنایی
کف دریاست صورت‌های عالم

ز کف بگذر اگر اهل صفایی
دلم کف کرد کاین نقش سخن شد

بهل نقش و به دل رو گر ز مایی
برآ ای شمس تبریزی ز مشرق

که اصل اصل اصل هر ضیایی

 

ارسال نظر برای این مطلب مسدود شده است.